گاه نامه وارش

گاهی از بندر انزلی به روز میشود

گاه نامه وارش

گاهی از بندر انزلی به روز میشود

نامه ای به احمدی نژاد

« بگذار سرزمین ام را
زیر پای خود احساس کنم
و صدای رویش خود را بشنوم»

نمیدانم برای چه به شما نامه مینویسم چون باعث شدید بعد از مدتها دوباره بنویسم و یا بدین خاطر بوده که به خاطر حرفهاو کارها و رک بگویم قیافه تان کاندید چهره سال مجله تایم بوده اید.

از اعتماد به نفس بالای شما شروع میکنم که جدا قابل تحسین است. ملت به سراشیبی سقوط افتاده اما شما همچنان همه چیز را آرام میبینید. من نه در کشوری دیگر زندگی میکنم و نه فضایی هستم. در لابلای همین مردم می چرخم و  میبینم اقتصاد ایران از سال ۸۴ وبایی شده!! مایحتاج اصلی مردم به دو سه برابر قیمت رسیده و تابع هیچ نمودار خاصی نیست. یادش بخیر زمانی وقتی تعارفی رد و بدل میشد ایرانیان به  یکد یگر میگفتند بفرمائید منزل ما٬  یک نان و پنیری هست دور هم بخوریم اما امروز به صرفه نیست بگوییم پنیر و باید بگوییم بفرما مرغ!! شما بگو مرغ کیلو دو هزارتومانی بهتر است یا پنیر چهار هزار تومانی؟ !! مردم گوشت که نمیخورند قیمت حبوبات در این چند ماه اخیر با سرعت عجیبی بالا می رود. سبزی هم گران شده. گوجه و بادمجان هم که کالای لوکس شده اند شما بگو مردم چه بخورند؟

یادم می آید تا زمانی که خاتمی بود همه معترض بودیم که  چقدر حرف میزند ولی امروز شما شرایط را طوری رقم زده اید که  متوجه شدیم عجب رئیس جمهوری داشتیم قدرش ندانستیم! تیپ و قیافه که نامبر وان٬ سخنوری و سواد در درجه عالی و  بر خلاف اینکه تکیه اش به توسعه سیاسی بود  اقتصاد ایران را شکوفا کرده بود. امروز به این نتیجه رسیده ام.  بی انصافی است حقیقت را نگوییم.

آقای احمدی نژاد! بعد از هر سخنرانی شما باید منتظر زلزله هایی در کشور باشیم. دست روی گوشی موبایل و تعرفه وارداتش گذاشتید آنهم تکنولوژی که اصلا نداریم٬قیمتش را افزایش دادید و بازار گوشی های قاچاق را رواج دادید.  بورس را از رونق انداختید و اتفاقاتی که من در توانم نیست بنویسم.

به هر حال احساس میکنم سالهای سختی در انتظار ماست. کمی تامل کنید. دگرگونی سخت نیست. آدم عاقل هر حرفی را به زبان نمی آورد. پایان!

م.ف (شنبه بازار)

نظرات 15 + ارسال نظر
نادر پنج‌شنبه 30 آذر‌ماه سال 1385 ساعت 03:53 ب.ظ

آخه احمدی نژادم مره آدمه؟ چخه!! بیلاوارس!!

مارمولک جمعه 1 دی‌ماه سال 1385 ساعت 08:49 ق.ظ

میرم تی مرام ره آبای جان عجب تمیز بوگوفتی تی ناز مره بایه

ایکس من شنبه 2 دی‌ماه سال 1385 ساعت 12:17 ق.ظ

نمیدونم خبرای دانشگاه امیر کبیر رو دارین یا نه
ولی سوالی که پیش میاد اینه که نمیزارند یه مورچه بدون هماهنگی وارد سالنی که احمدی نژاد داره صحبت میکنه بشن چطور بچه های اونجا فندک با خودشون برده بودن و بقیه ماجرا؟

کرجی بان شنبه 2 دی‌ماه سال 1385 ساعت 12:57 ب.ظ http://wareshnew.blogfa.com

اولا خورسندیم آقای م.ف دوباره اینجاست و موضوع جالبی رو هم انتخاب کردند. احمدی نژاد با نتیجه ای که در شورای شهر به دست آمد بادش خوابید. احتمال اینکه اون مراسم توسط خودشون رهبری شده باشه تا مظلوم نمایی کنن هم هست.

همشهری یکشنبه 3 دی‌ماه سال 1385 ساعت 08:22 ق.ظ



جاغلان ا رادیوی بیگیرید خیلی با حاله / امی دردا جا گویه.
رادیو دمکراسی شورائی، روزهای یکشنبه، سه‌شنبه، پنجشنبه و جمعه‌ی هر هفته از ساعت ۵ / ۸ تا ۵ / ٩ شب، روی طول موج کوتاه ردیف ۴١ متر، فرکانس ۷۴۷۰ کیلو هرتز، پخش می ‌ شود.
برنامه‌های صدای دمکراسی شورائی، همزمان از طریق سایت رادیو دمکراسی شورائی،http://www.radioshora.org نیز پخش می‌شود.

وارشجو پنج‌شنبه 7 دی‌ماه سال 1385 ساعت 09:24 ق.ظ


بازنده ‌ ی اصلی در مضکحه ‌ ی انتخابات

مضحکه انتخابات شهر وروستا ومجلس خبرگان، که از چندین ماه پیش آن راتدارک دیده بودند، سرانجام در روز ٢۴ آذر برگزار گردید. نیازی به ذکر این مسئله نیست که در جوّی ضد دمکراتیک که توده های مردم زحمتکش، از ابتدائی ترین حقوق دمکراتیک و آزادی های سیاسی واجتماعی محروم اند، در نظامی که طبق معیارهای شرعی و قانونی حاکم بر آن آراء و نظر مردم به اندازه ی پشیزی ارزش ندارد، سخن گفتن از انتخاب کردن وانتخاب شدن و سخن گفتن ار انتخابات، سخنی مطلقا بی مسماست وحرف پوچی بیشتر نیست. مقامات حکومتی البته می توانند باد درغبغب بیاندازند و بگویند که طی این سالها تاکنون ٢۷ بار انتخابات برگزار شده است! ا می توانند درکمال وقاحت و بی شرمی به آن افتخار هم بکنند که ”بازترین شرایط سیاسی را در طول تاریخ این کشور“ ایجاد کرده اند!!. اما این ها، هیچ تغییری در اصل مسئله ایجاد نمی کنند. در اینجا اگر روزی هزار بار هم، چنین سخنانی بر زبانشان تکرار شود واگر به جای ٢۷ بار، ٢۷٠ بار و یا ٢۷٠٠ بار هم از این شعبده بازی ها به مرحله اجرا گذاشته شود، باز هم نه ذره ای از ماهیت ارتجاعی و ضد دمکراتیک آن کاسته می شود ونه این شعبده بازی های تکراری، ربطی به یک انتخابات آزاد پیدا می کند . این انتخابات فرمایشی، از نظر اکثریت توده های مردم ایران، چیز دیگری جز مضحکه نخواهد بود.

در مضحکه اخیر که به مضحک ترین مضحکه ها در این دوران مبدل گردید، تمامی تلاششان این بود که هر طور شده، تعداد بیشتری از مردم را به پای صندوق های رأی بکشاند، تا ضمن ادعای کسب اقتدار و تامین پشتوانه ”مشروع“ برای ادامه و پیشبرد سیاست های تاکنونی آن، در عرصه معادلات جهانی و منطقه ای نیز،از کیسه ی همین حضور مردم در صحنه، هزینه کنند تا بلکه بتواند آن را به ابزاری برای کاهش فشارهای جهانی موجود تبدیل نمایند و به گفته حاجی بابائی عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس، زبان آن ها را از لحن زور و تهدید، به زبان گفتگو ومذاکره بکشانند. اما همان طور که دیدیم ، حتی در محدوده ی همین مقاصد برنامه ریزی شده هم باشکست وافتضاح روبرو گردیده و بازنده شدند. چرا که مضحکه انتخاباتی، حاصلی جز تو دهنی مردم به آنها در بر نداشت.

گروه های موسوم به اصول گرا و حامیان اصلی شان، اگرچه تلاش زیادی به کار برده بودند تا راه را بر پراکندگی صفوف خود و تکرار آنچه که در جریان انتخابات سوم تیر به وقوع پیوست مسدود سازند ولیست واحدی ارائه نمایند، اما قادر به این کارنشدند. کوشش های ”جبهه پیروان خط ..رهبری“ به عنوان میانجی و برای جوش دادن ”ائتلاف بزرگ اصول گرایان“ وائتلاف دیگری که طرفداران سفت وسخت و حامیان نزدیک وی در آن متشکل شده بودند، باعنوان“رایحه خوش خدمت“ ، به جائی نرسید به نحوی که اصول گرایان سرانجام باسه لیست انتخاباتی جداگانه وارد میدان شدند. موضوعی که به نوبه ی خود نشان دهنده ی ادامه وتشدید اختلاف و نزاع میان کسانی است که پس از شکست اصلاح طلبان، قدرت را به چنگ آورده اند واکنون نمی توانند برسر چگونگی تقسیم آن با هم به توافق برسند.

گروه های موسوم به اصلاح طلب که طعم تلخ شکست و ناکامی را چشیده بودند و درعین حال، گرم شدن تنور انتخابات ایجاب می کرد دوباره سر وکله شان پیدا شود، با دوراندیشی بیشتری از هشت ماه پیش از انتخابات، جلسات مشورتی متعددی برگزار نموده وتوانسته بودند به توافقاتی دست یابند. گرچه توافقات حاصله میان این دستجات وشکل دهی ”ستاد ائتلاف اصلاح طلبان“ به معنای پایان کشمکش ها واختلافات درونی آن ها نیست، اما آن ها قادر شدند لیست واحدی ارائه نمایند.

به هر رو، پس از آن که انواع تدبیرها و ترفندها برای داغ کردن تنور انتخابات اندیشیده وبه کاربسته شد، اصل نمایش به روی صحنه آمد. اما این نمایش انتخاباتی آنقدر مفتضح بود که حتا صدای افراد وابسته به جناح های را هم در آورد. تقلبات آشکار در جریان اخذ رأی وشمارش آراء ، جابه جائی ها و مفقود شدن صندوق های رأی، ریختن آراء اضافی به نفع این یا آن کاندیدا که نمونه آن را در بالا بردن آرای پروین خواهر !! می توان مشاهده کرد، تاخیردر اعلام نتایج و در یک کلمه دوز و کلک ودغل کاری جناح های درگیر، به حدی چشمگیر بود که ”فراکسیون خط ... مجلس“ در نامه ای خطاب به رئیس مجلس خواستار مداخله فوری مجلس گردید تا به عنوان یک راه حل اضطراری وفوری، بازگشائی صندوق ها وشمارش آراء را متوقف سازد وتمام صندوق های بازگشائی و شمارش شده را نیز لاک و مهر کند ، تا امکان مراجعه توسط مراجع قانونی فراهم گردد.

البته تقلب وکشمکش و دوز وکلک در جریان شعبده بازی های انتخاباتی ، امری بی سابقه نبود، اما این بار، افتضاح و رسوائی به حدی بود که حتی نزدیک ترین افراد وابسته به دستگاه خلافت نیز از این افتضاح انتخاباتی به عنوان ، ”بحث انگیز ترین“، ”بی سابقه ترین“ و ”پرابهام ترین“ انتخابات دردوران استبداد یاد کردند.

تازه بعد از تمام این تقلبات و دوز و کلک ها و زمانی که سرانجام حاضر شدند نتایج آراء را اعلام کنند، نه فقط این موضوع- که از قبل هم روشن بود- مشخص شد که قادر نشده اند بسیاری از مردم را به پای صندوق های رأی بکشانند واکثریت توده های مردم در سراسر کشور، این مضحکه انتخاباتی را تحریم کرده اند، بلکه به این موضوع نیز اعتراف کردند که آن تعداد اندکی هم که به پای صندوق های رأی رفته اند، به صراحت به این مستبدان وحامیان آن ” نه “ گفته اند!

بنا به آمار انتشار یافته، ائتلاف موسوم به ”رایحه خوش خدمت“ تنها حدود ٣ تا ۵/٣ درصد آراء را به خود اختصاص داد ه اند!

افتضاح ورسوائی به قدری بزرگ بود که جناح ها راه دیگری جز اعتراف به این شکست نداشتند. سران سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی این انتخابات را ”شکست سنگین دولت“ و ”شکست سیاست ها و شیوه های عوام گرایانه“ خواندند. شکستی که هیچ راهی برای پوشاندن آن وجود ندارد! غفوری فرد، عضو ”جبهه پیروان خط ..رهبری“ شکست حامیان دستگاه حاکم را نتیجه ی بی تجربگی دوستان جوانی خواند، که از پیروزی قبلی خود مغرور شده بودند. محمد خوش چهره، عضو آبادگران ورئیس کمیته اقتصادی فراکسیون اصول گرایان مجلس نیز نتیجه ی انتخابات را" شکست دولت " خواند. عماد افروغ ، عضو اصول گرایان، ضمن اشاره تلویحی به ملاقات های پی در پی دولتی هاو حامیان نزدیک وی با امام زمان- اعم از ملاقات های حضوری یا از طریق پست الکترونیکی در جم کران- انتخابات را یک ”نه بزرگ به خرافه گوئی، انتظار گرائی نا معقول واوهامات“ خواند. برخی دیگر آن را یک ”رفراندوم“ درمورد دولت خواندند که با وجود برخورداری از امکانات وسیع دولتی برای تبلیغ و تقلب، بازهم جز ”نه “ نصیبی نبرد!

مستقل از این اظهار نظر ها که هریک وجوهی از نتایج مضحکه انتخاباتی را نیز منعکس می سازند، واقعیت آن است که زورگویان حاکم دراین انتخابات فرمایشی نیز، از دست یابی به هدف اصلی خود بازماندند. آنها در این خواب وخیال بودند که از طریق این مضحکه انتخاباتی، برای سیستم ”عدالت پرور“ خود کسب اقتدار نمایند و برای ادامه سیاست های تاکنونی خود اندکی ”مشروعیت“ هم دست وپا کنند. بر این خیال بودند که به پشتوانه ی این انتخابات، با اقتدار بیشتری در عرصه معادلات جهانی ظاهر شوند! اما تحریم گسترده مضحکه انتخاباتی و شمار اندک آراء حامیانشان، بر این خواب و خیال ها، قویأ مهر ابطال زد. نتیجه ی مستقیم این مضحکه، شکست سنگین چنین سیستم وحامیان آن است.

مراد دوشنبه 11 دی‌ماه سال 1385 ساعت 02:37 ق.ظ

۹ دی- موافقان و مخالفان اعدام صدام

اعدام صدام حسین در صبح امروز، اعتراض مخالفان حکم اعدام در سراسر جهان را برانگیخت، از جمله رئیس فنلاندی شورای اروپا، واتیکان، شورای کلیساهای جهان، دولت آلمان، سازمان نظارت بر حقوق بشر از زوایای مختلف مخالفت و یا نارضایتی خود را از اعدام صدام حسین اظهار داشتند. ایران و آمریکا از اجرای این حکم استقبال کردند. در عراق امروز حکومت نظامی اعلام شد. (منبع خبر: a fp/dpa )



مراد چهارشنبه 13 دی‌ماه سال 1385 ساعت 07:53 ب.ظ

۱۰ دی- راهپیمایی صدها عراقی به سوی قبر صدام

از امروز صبح،صدها عراقی از منطقه‌ی تیکریت در شمال عراق راهی محل دفن صدام حسین در آوجا شدند. طرفداران صدام به دلیل مسدود بودن جاده‌ها برای تردد ماشین‌ها با پای پیاده این مسیر را طی می‌کنند. (منبع خبر: AFP )

میترا چهارشنبه 13 دی‌ماه سال 1385 ساعت 08:17 ب.ظ

جنایت کارانی جنایت کاری را به دار زدند

صبحگاه روز شنبه ۳۰ دسامبر، نیروهای آمریکائی صدام حسین را برای اجرای حکم مرگ وی که دادگاه عالی عراق تائید کرده بود، تحویل ماموران امنیتی عراق دادند.

صدام حسین به دنبال اشغال عراق توسط امریکا و متحدانش دستگیر و محاکمه و سپس به مرگ محکوم شد. اتهامات صدام به عنوان یک جنایتکار حکومتی بسیار سنگین وغیرقابل بخشش بود. اما کسانی که وی را دستگیر و سپس به پای میز محاکمه کشاندند، از جنس خود صدام بوده و کسانی از آنها مانند آمریکا و انگلیس در ابعاد جهانی جنایت های بی شماری علیه بشریت مرتکب شده اند. این جانیان در عراق طی سه سالی که این کشور را به اشغال در آورده اند، سه بار بیش تر از صدام حسین در عراق جنایت کرده و آدم کشته اند. دادگاهی که در پرتو اشغال این کشور و به فرمان اشغالگران و حکومت دست نشانده آنها صدام را محاکمه و به دار آویخت، از بنیان غیرقانونی و فاقد صلاحیت و اعتبار قضائی و مردمی برای پیش برد یک محاکمه عادلانه بوده است.

جنایت کاران آمریکائی و انگلیسی که خود در جنایات صدام نقش داشته و تمامی سال های حکومت صدام به روی جنایات او چشم بسته بودند و تجهیزات شیمیائی برای کشتار جمعی کردها در حلبچه در اختیار او گذاشته بودند، از بدو دستگیری او مانع افشای اطلاعات سری شدند که صدام از آنها اطلاع داشت. حلق آویز شتاب زده صدام که قرار بود دادگاه مربوط به جنایاتش در حلبچه به زودی آغار شود را باید در همین راستا دید.

باید در دفاع از حق حیات، حکم مرگ را جنایت آگاهانه و دولتی دانست و با حکم مرگ حتی برای جنایت کارانی چون صدام مخالف کرد،و از رسیدگی به جنایات جانیان حکومتی چون صدام جنایت کار و بوش و بلر و ... در دادگاه های صالحه که به دست توده های مردم زحمتکش و رنجدیده برپا شود، حمایت کرد.
دیر نیست روزی که شاهد آن خواهیم شد که چگونه دیکتاتورهایی نظیر صدام به دست توده های بجان آمده در انظار جهانیان و در پاسخ به تمامی جنایاتی که مرتکب گردیده و میگردندو با رعایت تمامی موازین شناخته شده بین المللی قضایی در دادگاههای صالحه و مردمی به سزای اعمالشان برسند و رایحه دلپذیر آزادی از پس آن بشکوفایی نشیند.

یه دختر جمعه 15 دی‌ماه سال 1385 ساعت 06:19 ق.ظ http://www.waresh.net

ِعزیزم واسه چی اعصابتو خورد میکنی.این مردم داخل ایران باید یه فکری کنن.من چه جوری میتونم با خودت تماس بگیرم ایمیلمو برات گذاشتم.منتظر جوابتم مرسی

سارا یکشنبه 17 دی‌ماه سال 1385 ساعت 10:48 ق.ظ

ننگ اشغالگران آمریکایی را از زبان یکی از مادران امریکایی که سالها با سیستم ضد بشری سرمایه داری در بیخ گوش کاخ سیاه بجای همه صاح دوستان جهان مبارزه ای را بتنهایی به پیش میبرد آشنا شوید.

براستی:

سهم ما در مبارزه علیه دیکتاتوری در کجاست؟




مصاحبه با "کانسپسیون پیچیوتو"



(زن مبارزی که سالهاست فریاد اعتراض اش به جنایات امپریالیسم امریکادر مقابل "کاخ سفید" خاموش نگشته است)











چهره کانسپسیون ، زنی ۶۱ ساله با صدایی رسا ، قامتی استوار ولی نحیف و با متانتی خاص برای کسانی که در ظرف ۲۵ سال اخیر از "کاخ سفید" در واشنگتن دیدن کرده اند بدون شک باید آشنا باشد. هر روز صدای شعارهای اعتراضی او برعلیه جنگ های امپریالیستی و جنایات صهیونیستها سکوت اطراف "کاخ سفید" را در هم می شکند .از آنجا که این محل در واشنگتن یکی از مراکز مهم توریستی در جهان است ، توریست هایی را که احتمالا با متحمل شدن مخارج فراوان برای دیدن از "کاخ سفید" هر روز در این مکان جمع شده اند را به طرف خود جلب می کند.



اراده و پشتکار مبارزاتی کانسپسیون برای همه تحسین آمیزاست. او از سال ۱۹۸۱ تا به حال بطور ۲۴ساعته ، از سپیده دم تا فرا رسیدن تاریکی و سکوت کشنده نیمه شب در پارک جلوی "کاخ سفید" زندگی میکند. شخصیت منظمی دارد و با وسواس خاصی اطراف محل زندگی خود را مرتبا تمیز نگه می دارد. پوست صورتش بر اثر ۲۵ سال زندگی در فضای آزاد ، در آفتاب سوزان تابستان و سرمای کشنده زمستان حالت چرمی پیدا کرده است ، ولی برق چشمانش منعکس کننده شور مبارزاتی اوست. می گوید که زمستان ها برای او خیلی سخت هستند. هیچ مقدار لباسی نمی تواند جلوی نفوذ سرما را بگیرد و فقط با قدم زدن است که می تواند از منجمد شدن پرهیز کند. می گوید که در زمستان ها در این پارک بار ها شاهد مرگ آدم های خیابان خواب بر اثر سرما بوده است. درشبانه روز ۳ ساعت بیشتر خواب ندارد و آن هم در حالت نشسته ، چون بر طبق قوانین پارک ، خوابیدن در پارک "کمپ زدن" محسوب میشود و این کاری غیر قانونی است و اگر پلیس پارک او را در حال خوابیدن پیدا کند ، سریعا دستگیر خواهد شد.



اطراف محوطه "کاخ سفید" شدیدا تحت کنترل می باشد. برای رسیدن به این نقطه باید از ده ها سد پلیس رد شد. خیابان های اصلی اطراف کاخ که در دهه ۸۰ برای عبور اتوموبیل ها آزاد بودند اکنون توسط ستونهای سیمانی عظیم مسدود شده اند و تنها راه عبور برای عابرین پیاده قابل استفاده می باشد. در روبروی "کاخ سفید" انبوه عظیمی از توریست ها مشغول عکس گرفتن هستند ولی به نظر میرسد که دیدن دو تک تیرانداز آماده به حمله در بالای پشت بام کاخ ، بیشتر از خود ساختمان کاخ توجهشان را جلب کرده است.



محل زندگی "کانسپسیون" درست روبروی "کاخ سفید" آن طرف خیابان در پارک "لافایت" قرار دارد. در وحله اول باور کرد نی نیست که بشود ۲۵ سال در سرما و گرمای واشنگتن با نداشتن اولیه ترین وسائل زندگی ، این وضع را ادامه داداما این نا باوری با دیدن این نوشته بر سر در محل زندگی اوکه می گوید: " مبارزه ای ۲۴ ساعته بر علیه استفاده از سلاح های هسته ای و برای صلح از سال ۱۹۸۱ تا حالا" سریعا به تحسین تبدیل میشود.



۲۵ سال پیش کانسپسیون تصمیم می گیرد که بهترین شیوه برای این که پیغام خودش را به مردم جهان برساند همان زندگی کردن در مقابل درب ورودی "کاخ سفید" می باشد. به همین دلیل با نصب پلاستیک بی رنگ و روئی بر روی چتر سایه بانی در پارک "لافایت" برای خودش به اصطلاح کلبه ای بی در و پیکربر پا نموده است . نمای بیرونی این کلبه را عکسهایی دلخراش از خرابی ها و کشتار مردم در هیروشیما و ویتنام توسط ارتش آمریکا تزیین می کنند. در گوشه دیگری ، عکسهای جنایات اسراییل بر علیه مردم فلسطین و لبنان رهگذران را در جا میخکوب میکند. نوشته ای با حروف درشت که به عابرین می گوید: "سکوت نکنید ، سلاح های کشتار جمعی را طرد کنید" توجه همه را به خود جلب میکند. شعار های دیگری چون "اگر صلح می خواهید ، اول باید برای عدالت مبارزه کنید" ویا "نه به سلاح های هسته ای برای حفاظت از سرزمین های دزدیده شده از طرف اسراییل" و پوستر بزرگی از بوش در لباس "اوساما" که روی آن به رنگ های مختلف نوشته شده "تروریست واقعی" گیرایی خاصی به این کلبه محقر داده است. برای مصون نگاه داشتن عکس ها و پوستر ها از خیس شدن در زیر باران ، کانسپسیون آن ها را باسلیقه خاصی با پلاستیک و چسب پوشانده است. قدمت و رنگ و روی عکس ها و پوسترها ، حالت غم انگیزتری به آن ها داده است. یکی از معضلات این شکل زندگی یادر واقع اعتراض ، رفتن به دستشویی یا حمام می باشد . برای حل این مشکل او همواره مجبور است ازمردمی که از اعتراض او حمایت میکنند کمک بگیرد چون در هیچ زمانی نمی تواند مکانش را تنها بگذارد زیرا این بهانه ای برای پلیس خواهد شد که آنچه او در این سالها ساخته است رااز او باز گیرد .



از او می خواهم که با هم گفتگویی داشته باشیم. وقتی می فهمد که ایرانی هستم با هیجان از دوران مبارزات دانشجویان ایرانی در کنفدراسیون ، از دوران شاه و کارتر حرف میزند وفریادهای آنها را با ذوق تکرار می کند. "شاه نوکر آمریکاست ، مرگ بر شاه" ، " ایران ویتنام آینده ، آمریکا از ایران خارج شو" و بعد با تاسف اشاره به شکست انقلاب ایران میکند و این که حکومت گران کنونی درایران با تمام هیاهویی که راه انداخته اند بر سر یک سفره با واشنگتن غذا می خورند! این حرف های او نشان دهنده عمق بینش سیاسی او هستند. پس از اینکه او گفتگو را پذیرفت می پرسم:



سوال: انگیزه مبارزاتی شما برای این اعتراض طولانی چیست؟



پاسخ: انسان هر چه بیشتربداند مسئولیت اجتماعی اش بیشتر می شود. چیز هایی که من در طول عمرم فهمیده ام آگاهی مرا نسبت به جنایات علیه بشریت به حدی رسانده که نمی گذارد نظاره گر بی تفاوتی باقی بمانم . من به دنبال بدست آوردن آزادی و عدالت هستم و می خواهم مردم را نسبت به سلاح های کشتار جمعی که موجودیت بشریت را به خطر انداخته اند آگاه کنم . مردم در همه جا به کار و مسکن نیازمندند ولی دولت ها به خرید سلاح برای کشتار مردم مشغولند. آنچه در آمریکا وجود دارد دمکراسی نیست بلکه فقط تبلیغات است. نگاه کنید به تهاجم به پاناما ، گرانادا ، دخالت در نیکاراگوئه ، کویت و سومالی. نگاه کنید که چگونه حالا به صدام حسین لقب "دیوانه" می دهند! لابد تا زمانی که برای آمریکا کار میکرد "دیوانه" نبود! مردم باید بدانند که دولت نماینده مردم نیست بلکه نماینده شرکتهای بزرگ است. ما باید از پایه شروع کنیم و اگر مردم رهبری را در دست بگیرند ، آن موقع است که انقلاب اتفاق می افتد. من در این جا هستم که به مردم بگویم که آمریکا یک امپراطوری پلید است که جنایات خود را تحت پوشش اشاعه "دمکراسی" انجام میدهد.



سوال: آیا نتیجه انتخابات اخیر که باعث شد دموکرات ها در کنگره و سنا به اکثریت برسند را مثبت ارزیابی می کنید؟



پاسخ: به هیچ وجه! دموکرات ها و جمهوری خواه ها هیچ فرقی با هم دیگر ندارند. این را تاریخ ثابت کرده است. دموکرات ها در جنایت بر علیه مردم سابقه بهتری از جمهوری خواهان ندارند. راحت تر بگویم سگ زرد برادر شغال است . به باور من حتی سازمان ملل هم در حقیقت اسب تروا ی آنهاست. سازمانی که قرار بود حافظ صلح در جهان باشد می بینیم که چگونه هر طرف که دولت آمریکا هل اش بدهد به همان طرف میرود.



در این حین ، دانش آموزان کلاس یک آموزشگاه برای دیدن از "کاخ سفید" با شیطنت های خاص خود بطور گروهی به خیابان می ریزند. قبل از رفتن به طرف کاخ ، پوستر ها و شعار های کانسپسیون توجه شان را جلب میکند. علیرغم اصرار معلمین برای رفتن به طرف کاخ ، همه در مقابل مکان کانسپسیون میخکوب شده اند. همه مشتا ق گرفتن عکس با او هستند و او هم با رضایت کامل در حالیکه دو انگشتش را به علامت پیروزی بالا آورده در میان دانش آموزان قرار میگیرد .دختر جوانی از دیگری سوال میکند که آیا فکر میکنی جرج بوش زندگی و آنچه که این زن میگوید برایش اهمیت دارد؟ و دیگری جواب میدهد احتمالا نه! دختر جوان دیگری کانسپسیون را در بغل میگیرد و میگوید که فقط می خواهم بتو بگویم که اینکاری که تو میکنی شهامت زیادی می خواهد و من برای مبارزه تو احترام بسیاری قائلم. پسر جوانی با لحنی دوستانه ای میگوید که پدر من یک نظامی است و الان دو سال هست که از ما جدا شده و در عراق بسر میبرد. آیا تو فکر میکنی که اگر پدر من و امثال او در عراق نبودند تو الان این آزادی را داشتی که در این جا به این راحتی اعتراض کنی؟ که کانسپسیون به او توضیح میدهد که آیا ۶۵۰ هزار تن از مردم بی گناه عراق باید کشته میشدند تا من بتوانم حرفم را بزنم؟ آنها چه کاری به ما داشتند؟ و اطلاعیه ای را در جهت افشا گری از ادعاهای دروغین کابینه بوش مبنی بر وجود سلاح های کشتار جمعی در عراق به پسر جوان میدهد و بحث بین دانش آموزان بالا میگیرد. حقیقتا تحسین برانگیز است ، واقعا با چه ابزار دیگری میشد با امکانات تقریبا نزدیک به صفر این همه بر افکار عمومی تاثیر گذاشت. کانسپسیون خود هم مروج است و هم مبلغ. خود رسانه ارتباط جمعی خودش هست.



سوال: آیا از طرف مقامات امنیتی مورد آزار قرار می گیرید؟



پاسخ: مشکل خواهد بود که بتوانم تمامی ظلم هایی را که مقامات امنیتی در دوران تمام رییس جمهورها در این ۲۵ سال بر من روا داشتند را بیان کنم. آنها برای شکستن من از هیچ شیوه کثیفی دریغ نکردند ، تهدید ، ضرب و شتم ، فشار های روحی. آنها تلاش می کنند که برای بی اعتبار کردن من ، مرا دیوانه معرفی کنند. آخر به مغز علیل آنها نمی تواند خطور کند که بله میشود آنقدر به باورهایت اعتقاد داشته باشی که حاضر شوی از تمام نعمات زندگی معمولی دست بشویی و تمام زندگیت را وقف مبارزه با بی عدالتی کنی. ولی این را بدان که این یک جنگ است و مقامات دولتی می خواهند به هر قیمتی این جنگ را برنده شوند ولی من میدانم که از آنجا که من حقانیت دارم پیروزی با من خواهد بود. بیش از ۸ بار دستگیر شده ام. فشارها روز به روز بیشتر می شوند. شبها خیلی سخت هستند. میبینی که الان هم من از "کلاه خود" استفاده می کنم چون نمی دانم که کی و چه گونه ممکن است مورد حمله آنها قرار بگیرم. شب ها هم با همین "کلاه خود" می خوابم. چند سال پیش هم از طرف شخصی که بعدا معلوم شد که افسری از نیروی تفنگ داران آمریکا بود مورد ضرب و شتم قرار گرفتم. طوری که کلاهم را به قدری پایین کشید که جلوی تنفسم گرفته شده بود و آسیب جدی به صورتم زده شد. در این چند سال اخیر توسط تک تیراندازانی که در بالای کاخ کشیک می دهند مورد حمله قرار گرفته ام. آنها از راه دور با اشعه "لیزر" به من شوک می دهند. گاهی اوقات صبح که بلند می شوم از درد پا قدرت حرکت هم ندارم. اشعه "لیزر" را به چشم و دهان و پشت من نشانه می گیرند. درد وحشتناکی است ولی با خودم حرف می زنم که باید قوی باشم و گریه نکنم. چون خواست آنها در هم شکستن مقاومت ۲۵ ساله من می باشد. دو هفته پیش ، ساعت ۲ و نیمه نصفه شب ، ماشین پلیس مخفی تا دم در محل من آمده و طوری که لوله اگزوزش درست رو به دهانه ورودی محل زندگی من باشد ایستاد و فریاد میزد که " دیوونه سر تو بگیر این جا ، می خوام بهت قدری گاز کربنیک بدم که بهتر نفس بکشی". از او پرسیدم که چرا این کار را می کنی؟ مگر ما هر دو از لحاظ قانونی مساوی نیستیم؟ گفت "نه قانون شامل حال تو دیوونه نمی شه". من فقط به خودم می گویم که آینده با من است ، همین.



سوال: چرا فکر میکنید که مقامات اینقدر به بودن شما در این محل حساس هستند؟



پاسخ: همانطور که میبینی افشا گری های من بسیار مورد توجه مردم قرار می گیرد. مردمی که از سراسر جهان برای دیدن به اینجا آمده اند ، نزد من می آیند. این ها وقتی به محل های زندگی خودشان بر می گردند مسلما اخبار این مقاومت را در بین نزدیکان خود پخش می کنند. مردم با چشم خود می بینند که میشود با امکانانی چنین اندک ، بزرگترین قدرت جهانی را به مبارزه طلبید. بودن من در این جا امید به ساختن جهانی بهتر را در دل ها روشن می کند.



سوال: همکاری شما با سایر سازمانها و تشکلات ضد جنگ چه گونه است؟



پاسخ:متاسفم که بگویم که با تمام تلاشی که برای نزدیکی و همکاری با سایر گروه ها انجام دادم ولی نتیجه مثبتی نگرفتم. اکثر سازمانهای زنان مثل "کد صورتی" ها یا نهادهای ضد جنگ فقط می خواهند در چهار چوب قوانینی که مقامات برایشان تعیین می کنند کار کنند ، در حالی که تجربه به من آموخته که در مبارزه با دشمن نمی توان با قوانین ساخته شده توسط دشمن وارد میدان شد. اگر من می خواستم با قوانین آن ها پیش بروم باید همان شب اول به خانه بر می گشتم ولی ماندم که بگویم من تا زمانی که شما جنایت کاران سر کار هستید اینجا خواهم بود. تا هر روز صبح که پرده اطاقتان را از درون "کاخ سفید" کنار می زنید مرا ببینید و بدانید که این مبارزه ادامه دارد. ولی به هر صورت من حمایت مردم را دارم. مخارج من توسط انسانهای آزاده تامین میشوند و من بیشتر این کمک ها را صرف چاپ مجدد اطلاعیه های افشا گرانه می کنم.



سوال: آیا حاضر هستید که با رئیس جمهور صحبت کنید؟



پاسخ:اگر او چیزی برای گفتن به همسایه خود داشته باشد فکر کنم بداند من در کجا زندگی میکنم. بطور قطع من مذاکره با او را فقط در فضای باز می پذیرم!



سوال: چه پیغامی برای خوانندگان ایرانی دارید؟



پاسخ: فقط می خواهم بگویم که دروغ های اینان را باور نکنید. اینها هیچ وقت برای هیچ ملتی آزادی یا دمکراسی نیاورده اند. تجربه افغانستان و عراق خود بهترین گواه این حقیقت هست. آزادی هر ملتی فقط به دست خودشان امکان پذیر است. عمل از حرف رساتر است. مزدوران می توانند به شما قول کره ماه را بدهند ولی مطمئن باشید که دروغ می گویند. ببینید در اینجا من فقط یک نفر هستم. یک نفر هم می تواند بر شرایط تاثیر گذار باشد. هر کدام از ما می توانیم به سهم خود مبارزه را به جلو ببریم منتهی این نیاز به از خود گذشتگی دارد.

سارا









برای اطلاعات بیشتر از زندگی کانسپسیون می توانید به سایتی که توسط دوستان او برای او تهیه شده رجوع کنید http://www.prop1.org/conchita


اژدر دوشنبه 18 دی‌ماه سال 1385 ساعت 11:34 ق.ظ

آدا گداخ جشن توتاخ برا رهبر اولدیلر // یاخچی خبرلار گلدیلر
اینشالا کی حقیقت اشیتدیم اوزامان ساناچون تبریک دیارام

یاشا بیتون زحمتکش اینسانلار کی بوجور یاخچی خبرلاری گتیردیلار.
واراولاسوز یولداشلار

یاشاسین آزادلیق - محو اولسون ایستیبداد سیوینلار

فرزین آصفی چهارشنبه 20 دی‌ماه سال 1385 ساعت 12:23 ق.ظ http://www.nizraf.blogspot.com

خب نیویسی بازم آزا کاران بوکون عزیز جان تی دس قربان.

وارشجو جمعه 22 دی‌ماه سال 1385 ساعت 09:44 ق.ظ


بحران پرونده اتمی، پاشنه آشیل استبداد حاکم

کمتراز ۵٠ روز از ضرب‌الاجلی که شورای امنیت برای جمهوری اسلامی تعیین کرده، باقی مانده است. تصویب قطعنامه، آن هم به اتفاق آرای اعضای شورای امنیت، سران رژیم را به تکاپو انداخته است. دیدار علی لاریجانی دبیر شورای امنیت عالی رژیم از چین، دستاوردی برای رژیم به همراه نداشت. لاریجانی از هوچین تائو رئیس جمهور چین نیز شنید که این کشور انتظار دارد حکومت ایران پاسخی جدی به قطعنامه بدهد. در سوی دیگر کره زمین، فرانسه، سرسخت‌ترین مدافع گفتگو با جمهوری اسلامی نیز آب پاکی را بر روی دست سران رژیم ریخت. ژاک شیراک رئیس جمهور فرانسه در پاسخ سران رژیم که تصویب قطعنامه را غیر قانونی می‌خوانند، گفت تصویب قطعنامه ١۷٣۷شورای امنیت عملی کاملا قانونی و مطابق بر مصوبات سازمان ملل متحد است و بهتر است که رژیم ایران به خواست‌های جامعه جهانی پاسخ دهد.

از سوی دیگربوش رئیس جمهور آمریکا در کنفرانس مطبوعاتی مشترک با آنگلا مرکل صدر اعظم آلمان گفت امیدوار است تصویب قطعنامه این مساله را به حاکمان ایران فهمانده باشد که آینده منطقه با یک ایران دارای سلاح هسته‌ای غیر قابل تصور است. دولت آمریکا که از مدت‌ها پیش خواهان اقداماتی فراتر از آنچه قطعنامه کنونی شورای امنیت در نظر گرفته علیه جمهوری اسلامی است، ازهم اکنون مجازات‌های اقتصادی علیه ایران را در پیش گرفته است. وزارت خارجه آمریکا اعلام کرد که آمریکا بیش از ٢٣ شرکت روسی، چینی، و کره شمالی را که با برنامه‌های موشکی و تسلیحاتی ایران همکاری کرده‌اند، به طور یک‌جانبه تحریم کرده است. این اقدام که در راستای محدود کردن بیشتر جمهوری اسلامی صورت می‌گیرد، در عین حال هشداری است به روسیه و چین، که در اقدامات احتمالی آینده آمریکا در رابطه با جمهوری اسلامی، حساب کار خود را بکنند. دولت اسرائیل نیز به مثابه چماق آمریکا در خاورمیانه فرصت را مغتنم شمرده است. هفته نامه ساندی تایمزنوشت اسرائیل برای حمله اتمی به تاسیسات غنی‌سازی اورانیوم ایران برنامه‌ریزی کرده است. در این خبر آمده است که دو اسکادران نیروی هوائی اسرائیل برای ماموریت راه دور ایران تعلیم می‌بینند. اگرچه دولت اسرائیل خبر منتشره در ساندی تایمز را تکذیب کرد، اما انتشار این گونه اخبار با هدف مرعوب کردن جمهوری اسلامی و درعین حال آماده سازی فضای روانی صورت می‌گیرد.

مرحله جدید بحران روابط جمهوری اسلامی با غرب و در راس آن با آمریکا، از یک سو بحث و جدل در درون حکومت را دامن زده است، و از سوی دیگر به موضع‌گیری‌های ضد و نقیض و پس زدن و پیش کشیدن شرایط قطعنامه منجرشده است. تهدیدات مبنی بر ترک ان- پی- تی، کم کم رنگ می‌بازند. دبیر شورای عالی امنیت جمهوری اسلامی در آخرین اظهارنظرخود در چین گفت جمهوری اسلامی همچنان به ان- پی- تی پای‌بند است اما اگر تهدید شود، ممکن است شرایط تغییر کند.

خامنه‌ای و به تبع او احمدی‌نژاد بر مواضع جاری رژیم پافشاری می‌کنند. آن‌ها با توجه به شرایط منطقه و گیرکردن آمریکا درباتلاق خون در عراق و افغانستان، شرایط فعلی را مساعدترین زمان برای به رسمیت شناخته‌شدن به عنوان قدرت برتر منطقه می‌دانند. خامنه‌ای به "مسلمانان همه جهان" بشارت می‌دهد که: "دوران تحقیر و عقب‌ماندگی جهان اسلام به سر آمده و دوران تازه‌ای آغاز شده است. این گمان باطل که کشورهای مسلمان باید برای همیشه در پنجه ی اقتدار فرهنگی و سیاسی غرب اسیر باشند و در اندیشه و عمل و رفتار فردی و جمعی از آنان تقلید کنند، به دست خود غربی‌ها و بر اثر طغیان و افراط و غرور آنان، از ذهنیت توده‌های مسلمان زدوده شده است."

و احمدی‌نژاد در واکنش به تصویب قطعنامه شورای امنیت می‌گوید: "ملت ایران با وحدت و ایمان و ایستادگی موفقیت‌های فراوانی بدست آورده و با همین وحدت و ایمان تا نقطه اوج قله خواهد رفت و در دهه فجر امسال و روز ‪ ۲۲بهمن جشن تثبیت حق هسته‌ای را برپا خواهد کرد."

جناح موسوم به اصلاح‌طلب حکومت، که پس از باختن قافیه انتخابات ریاست جمهوری، همانند لشگری شکست‌خورده در سوگ دوران طلائی ۸ سال تکیه زدن بر ارگان‌های اصلی قدرت مویه می‌کرد، و هنوز نتوانسته است خود را از زیر بار شکست مفتضحانه وعده‌های دروغین، و روی‌گردانی مردم رها کند، گویا با انتخابات شوراها اندکی از گیجی ضربات به در آمده و دوباره رویاپردازی را از سر گرفته است. این‌ جناح که در دوره قبل با شعار جامعه مدنی و قانون‌گرائی، توانست بخش‌هائی از مردم، به خصوص جوانان و زنان را متوهم ساخته و با به دست آوردن آرای آنان، ۸ سال بر اریکه قدرت تکیه زند، حال رویای بازگشت به قدرت را با دستاویز پرونده اتمی جمهوری اسلامی در سر می‌پروراند. اگر"دولت اصلاحات" در طول ۸ سال، به هیچیک از وعده‌هایی که به مردم داد، عمل نکرد، اما اکنون به این اکتشاف نائل آمده‌ که خاتمی در دوران ریاست جمهوری خود، مساله پرونده اتمی را با درایت پیش برد، و در صورتی که اینان دوباره بر مسند قدرت نشینند، بحران اتمی برطرف خواهد شد.

جناح اصلاح‌طلب البته کتمان نمی‌کند که این جناح هم، مانند جناح حاکم، هدفش حفظ نظام جمهوری اسلامی است. اینان از یک سو به جناح حاکم هشدار می‌دهند مبادا با تداوم بی‌کفایتی‌ها، اوضاع را بحرانی‌تر کند و سرنوشت "نظام" را به خطر بیاندازند، و از طرف دیگر به آمریکا و متحدانش رهنمود می‌دهند کمی دست نگه‌دارند تا در انتخابات دوره نهم مجلس، عروج مجدد این جناح، زمینه داخلی برای پذیرش شرایط آمریکا را فراهم کند. در این زمینه، علی مزروعی ضمن تعریف و تمجید از کاردانی دولت خاتمی در برخورد به پرونده اتمی ایران، به جناح حاکم هشدار می‌دهد که با محاسبات اشتباه خود "نظام" را به خطر انداخته‌است، در حالی که می‌باید برای حفظ منافع نظام، راه خمینی را در پذیرش قطعنامه ۵۹۸ سازمان ملل را در پیش بگیرند. او می‌نویسد: "اما هنوز فرصت برای ترمیم اشتباه وبهره گیری وجود دارد بشرطی که مسئولان همچون امام جرئت وشهامت مواجهه با واقعیات را داشته باشند وحفظ جمهوری اسلامی ایران برای آنها اصل باشد در غیر این باید به خدا پناه برد وبه انتظار آینده ای غیر قابل محاسبه وپیش بینی نشست." یکی از طرفداران اصلاح‌طلبان به نام سامان صفرزایی می‌نویسد: "می‌توان امیدوار بود که تحریم ها تا زمانی که نیروهای خواستار روابط دوستانه و تنش زدا، با غرب مجددا به حاکمیت ایران بازنگشته‌اند به مرحله‌ی خطرناکی نرسد و کشورهای اروپایی و آمریکا اتخاذ تصمیم‌های سرنوشت‌ساز و یا به عبارت دیگر قله‌های تنبیهات شورای امنیت را به پس از انتخابات مجلس هشتم در ایران موکول نمایند.

این امر به خودی خود به این بستگی دارد که آیا در ایران رفرمیست‌ها قادر خواهند بود با جلب کردن نظر ایرانیان به وضعیت خطیر ایران بار دیگر آرای گسترده‌ی آنان برای تاثیرگذاری در سیاست خارجی و حل مسالمت‌آمیز بحران اتمی را کسب نمایند یا خیر. باید منتظر نشست و امیدوار بود."

اصلاح‌طلبان، این ورشکستگان سیاسی، در سال ۷۶ با علم کردن شعار جامعه مدنی و قانونیت این توهم را ایجاد کردند که گویا تحقق آزادی‌های سیاسی و مدنی باوجود جمهوری اسلامی امکان‌پذیر است. آنان ۸ سال کابینه و اکثریت مجلس را در دست داشتند، اما هیچیک از وعده‌های داده شده را نتوانستند تحقق ببخشند. اگرچه توده‌های مردم ایران، آگاهند که اگر جناح احمدی‌نژاد از موضع ارتجاعی با حضور آمریکا در عراق و افغانستان مخالف است، اصلاح‌طلبان و تمام جریانات الحاقی آن‌ها، درتمام دورانی که افغانستان و عراق به اشغال آمریکا و نیروهای ناتو درآمده‌اند، همواره پشتیبان این سیاست بوده‌اند. این خود ماهیت جامعه مدنی و قانونگرائی را که خاتمی وعده می‌داد، روشن می‌کند.

با روی کار آمدن این‌ها، که همانند جناح مسلط هدفشان حفظ جمهوری اسلامی است، اما به نحوی که در چهارچوب سیاست‌های منطقه‌ای آمریکا و متحدانش بگنجد، مردم ایران نیز به جامعه مدنی و قانونیتی که امروز بر افغانستان و عراق حاکم است، دست خواهند یافت.با این وعده است که اصلاح‌طلبان می‌خواهند دوباره بر گرده مردم زحمتکش ایران، که هیچ منفعتی در این ماجرا ندارند، سوارشده و ارگان‌های اصلی قدرت را در کنترل خود بگیرند.

shervinsh جمعه 11 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 05:30 ق.ظ

iran malavan

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد