گاه نامه وارش

گاهی از بندر انزلی به روز میشود

گاه نامه وارش

گاهی از بندر انزلی به روز میشود

جشن سوری(چهار شنبه سوری)



از جمله جشن های آریایی ، جشن های آتش است . امروزه تنها « جشن سوری » ، معروف به « چهارشنبه سوری » و نیز « جشن سده » برایمان به یادگار مانده است و در باره جشن های فراموش شده ی آتش ، به « آذرگان » در نهم آذر ماه و « شهریورگان » یا « آذر جشن » می توان اشاره داشت . آتش نزد ایرانیان نماد روشنی ، پاکی ، طراوت ، سازندگی ، زندگی ، تندرستی و در پایان بارزترین نماد خداوند در روی زمین است .

مجموعه ی آیین های نوروزی از « جشن سوری » ( چهارشنبه سوری ) آغاز می شود و با آیین سیزده بدر نوروز به سر انجام خود می رسد .
( بهرام فره وشی ، ص 43 )

برخی را باور این است که با در نگر(نظر) آوردن واژه ی « چهارشنبه » که بر آمده از فرهنگ تازی و سامی است ، پس « چهارشنبه سوری » ارمغانی از سوی تازیان است ، چرا که همانگونه که می دانیم ، در ایران باستان هر روزی نامی ویژه داشته است ( هرمزدروز ، وهمن روز ، اردوهشت روز ، شهروَر روز ، خرداد روز ، سروش روز ، مهر روز ، زامیاد روز و … ) و نشانی از بخش بندی امروزین چهارهفته ایی و نام های آنان به چشم نمی خورد .

اما می بینیم که در میانه سده چهارم هجری ، از این جشن و چگونگی بر پایی و هنگام آن و نیز دیرینگی اش سخن به میان است . برابر این آگاهی که در نسک(کتاب) تاریخ بخارای ابوبکر محمد بن جعفر نرشخی آمده ، در زمان منصور پسر نوح از شاهان سامانی ، در میانه سده چهارم هجری ، این جشن با شکوهی بزرگ برپا بوده و به نام « جشن سوری» نامیده می شده است .

چون در روز شماری تازیان ، چهارشنبه و شب آن نحس و گجسته به شمار می رفته شب چهارشنبه ی پایان سال را با « جشن سوری » به شادمانی پرداخته و بدین گونه می کوشیدند تا نحسی و نا خجستگی چنین شب و روزی را بر کنار کنند . همچنین جاحظ در نَسَک خود با نام المحاسن و الاضداد (ص 277 ) به گجستگی(نا مبارک)چهارشنبه نزد تازیان اشاره می کند . منوچهری در این روز مردمان را به شادمانی می خواند تا از نا خوبی و بد یمنی آن رها شوند .
( عبدالعظیم رضایی ، صص 119 –118 )


اما بر پایه ی پژوهش های انجام شده ، زمان باستانی « جشن سوری» را می توان در این سه گاه باز جست :

۱. شب بیست و ششم از ماه اسفند ، یعنی در نخستین شب از پنجه ی کوچک

۲. نخستین شب پنجه ی بزرگ یا پنجه ی وه که پنج روز کبیسه است و نخستین شب و روز « جشن همسپهمدیم» (آخرین گاهنبار سالانه)

۳. دیدگاه سوم ، شب پایانی سال است که ارجمندترین روز « جشن همسپهمدیم» و جشن آفرینش انسان است . ( هاشم رضی ، ص 149 ) .

4. هم اکنون ایرانیان جشن سوری را در شب چهارشنبه(سه شنبه شب) پایانی سال برگزار میکنند.

افزون بر این و بنا به سنتی که برای برخی رویدادهای بزرگ و جشن های باستانی ، برابر نهادی اسلامی نیز بدست داده شده است ، آتش افروزی و شادمانی شب چهارشنبه ی آخر سال را برخی به قیام مختار ثقفی که به خونخواهی حسین و فرزندانش قیام کرده بود ، نسبت می دهند : « مختار وقتی از زندان خلاصی یافت و به خونخواهی کشتگان کربلا قیام کرد ، برای این که موافق و مخالف را از هم تمیز دهد و بر کفار بتازد ، دستور داد که شیعیان بر بام خانه ی خود آتش روشن کنند و این شب مصادف با چهارشنبه آخر سال بود و از آن به بعد مرسوم شد» ( محمود روح الامینی ، ص 50 ) .

واژه « سوری » پارسی به چم(معنی) « سرخ » می باشد و چنان که پیداست ، به آتش اشاره دارد . البته « سور » در مفهوم « میهمانی » هم در فارسی به کار رفته است. بر پا داشتن آتش در این روز نیز گونه ای گرم کردن جهان و زودودن سرما و پژمردگی و بدی از تن بوده است . در گذشته جشن های آتش کاملا" حالت جادویی داشته و بسیار بدوی بوده است . چگونگی این جشن ، همسانی و مانندگی های فراوانی به جشن سده دارد .
( مهرداد بهار ، ص 233 )

استاد پورداود ، پس از بزرگداشت این جشن باستانی ، به جستار(مبحث)ویژه ای اشاره دارد و بر این باور است که رسم پریدن از روی آتش و خواندن ترانه هایی همچون « سرخی تو از من ، زردی من از تو و … » از افزونه های پسا – اسلامی است و از دیدگاهی ، بی احترامی به جایگاه ارجمند آتش به شمار می رود . ( ابراهیم پور داود ، ص 75 )


اما به گفته یکی از دوستان به آسانی میتوان این نگره را رد کرد:

نخست دیدگاه مردم ایران نسبت به آتش؛خوب یکی از جنبه های تقدس آتش پاک نمودن بیماریها و دور کردن ارواح خبیثه (به تعبیر آن دوران) بوده است؛ برای نمونه در صورت سرایت طاعون رخت و ابزار بیمار را در آتش می ریختند تا از بدی ها پا ک شود؛ و ۱۰۰٪ این بی احترامی به آتش بشمار نمی آید.
همین امروز هم رسم اسفند دود کردن و گرد خانه تاب دادن رایج است(برای زدودن شر و بیماری و چشم زخم)که باز مانده از گذشته است؛ هم اکنون پریدن از روی آتش هم می توانسته با فلسفه پاک کردن نفس صورت گرفته باشد.
دوم گذر سیاوش از آتش؛ خب باید ببینیم سیاوش چگونه از آتش گذشته است!

فردوسی می گوید:


ســیــاوش ســیــه را بــه تــنــدی بــتـــاخـــت
نــشــد تــنــگ دل جــنــگ آتــش بــســاخـــت
ز هــرســو زبــانــه هــمــی بـــرکـــشـــیـــد
کــســی خـــود و اســـپ ســـیـــاوش نـــدیـــد


آتش انبوهی بوده و سیاوش هم تیز از آن گذشته است؛ و می دانیم که گامهای اسب ریخت پرش دارد؛ پس سیاوش به آرامی ونرمی از آتش نگذشته است.

گویند موبد آذرپاد مهر اسپندان، که اندرزنامه اش
از کم شمار نبشته های بجای مانده از زمانه ئ پیش
از چیرگی تازی است، گویا خودش برای
اثبات حقانیت خود ، از آتش گذشته و یا سینه ئ
خود را سوزانیده بوده است ( مانند داستان سیاوش)
و این چهارشنبه سوری هم به احتمال زیاد گونه ای
آزمون آتش، یادگار آزمون آتش در آیین کهن ایران است.

برخی از آیین های جشن سوری

بوته افروزی ، آب پاشی و آب بازی ، فالگوش نشینی ، قاشق زنی ، کوزه شکنی ، فال کوزه ، آش چهارشنبه سوری ، آجیل مشگل گشا ، شال اندازی
نظرات 5 + ارسال نظر
گیل کُر چهارشنبه 23 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 10:59 ق.ظ

http://www.shomaliha.com/


جاغلان سالار وارش شیمی چهارشنبه سوری شوماره و امی مردم زحمتکش ره با تمامی سفره های خالی از نانشان مبارک امیدواریم کی آ پدرسکان بی همه چیز هر چی زودتر دست از امی سرا جان اوسانید . به امید هو روز که دیر نیه . آبایان - خاخوران شومارا قوربان شیمی عیدم پیشاپیش مبارک

بهارای بهارای و صدای گرم انیس

عزیز باران واره نم نم
بدین اشکه مانه شبنم
بهار عشقه کنه زنده
لبانه آوره خنده

ترانه زیبا و بیاد ماندنی "بهارای بهارای" را فقط با صدای گرم و دلنشین خواننده پرآوازه گیلان زمین بانو شمس شنیده و همیشه از آن لذت برده ام. تقریبا مطمئن بودم هیچ بازخوانی از آن موفق نخواهد بود و کسی که آنرا با صدای شمس شنیده باشد بعید است شور و لذتی از شنیدنش با صدای دیگری نصیبش شود. اما چند روز پیش خوشبختانه نظرم به کلی عوض شد. یکی از کاربران تارنمای شمالی ها آدرس وب سایتی را برای همکارانم فرستاد , وقتی به آن مراجعه و" بهارای بهارای" را با صدای خواننده گیلانی مقیم سوئد یعنی خانم انیس معین شنیدم , کلی ذوق کرده و خوشحال شده و لحظات شیرینی را به تنهایی گذراندم, هم زمان افسردگی و اندوهی نهان در دل به قصد تباهی آن لحظات شیرین وجود خود را به رخم می کشید. هنرمندی با استعداد و خواننده ای با صدای گرم سالهاست که مشغول کار و خلاقیت هنری است و میلیونها ایرانی و حتی اغلب گیلانیها از آن بی خبرند. ما را چه می شود؟ چرا فقط از پلشتی هایمان بزرگ نمایی شده و نه تنها در بین خودمان که در همه جای دنیا جار زده می شود. اما از لطافتها و زیبایی ها ی نزد مردم مان نه تنها چندان گفته نمی شود بلکه اغلب از وجود آنها هم بی خبریم!؟
ترانه هایش را که گوش می دادم, حتی آنهایی که ترانه های شادی هستند در صدای گرمش اندکی غم نهفته را حس می کردم , گفتم شاید غم غربت باشد. بعداز دو سه روز تلاش, دوستان تارنمای شمالی ها شماره تلفن خانم انیس را به من داده و خواستند که با ایشان مصاحبه ای انجام بدهم. در صحبت کوتاه تلفنی که با ایشان داشتم فروتنی خاص ایرانی که نزد شمالی ها دوچندان میشود را در کلمه به کلمه سخنانش میشد حس کرد. دوست داشتم از زندگی اش در ایران و سوئد, چگونه به موسیقی و خوانندگی علاقمند شد, موسیقی اش, نظرش درباره موسیقی ایران و گیلان, خوانندگان مورد علاقه اش و اینکه چرا بیشتر گیلکی نمی خواند ... بپرسم .



در رابطه با علاقه اش به موسیقی گفت: " گیلانی هستم و از کودکی متاثر از طبیعت زیبا و لطیف شمال و مردمان پرشورش که موسیقی بخشی مهم از زندگی شان هست به موسیقی علاقمند بودم". یاد حرف دوست و همکارم رضا اشکوری افتادم که درباره شمالی ها و موسیقی گفت : " مگر میشود هنگام نشای برنج و چیدن برگ چای آواز نخواند, گاه طبیعت موسیقیایی شده و آدمیان را به خود می کشد, مانند زمانی که از کوبش دانه های باران بر سقفهای حلبی سمفونی باران خلق می شود . چگونه می توان آواز نخواند در آن هنگام که فضا مملو از رایحه بهار نارنج می گردد و..." . احساسم این بود که دوست ندارد زیاد از خودش حرف بزند, و دستم را باز گذاشتند براساس همین دانسته های ناقصم هرچه خواستم بنویسم.
کارهای انیس تاکنون در سه آلبوم در سه سی دی بیرون داده شده اند. اولین آلبوم به نام شاخه جوان شامل هشت آهنگ از جمله بهارای بهارای می باشد
آلبوم دوم به نام چهار صدا شامل هفت ترانه بوده و اشعار تمام آنها سروده زنان شاعر ایرانی است از جمله فروغ فرخ زاد, طاهره قره العین و شاعر مازندرانی مینا اسدی
آلبوم سوم که "به نام ایران" نامیده می شود شامل ترانه های فولکلوریک کردی و خراسانی می باشد

ضمن آرزوی سلامت و موفقیت برای خانم انیس معین و تشکر از ایشان که می توانیم از ترانه هایشان در سایت شمالی ها استفاده کنیم, ترانه بهارای بهارای را در آستانه فرا رسیدن نوروز و بهار به عنوان هدیه ای نوروزی به تمام هم میهنان مان تقدیم می کنیم


ک. اسپندار

(real audio) ترانه بهارای بهارای
(mp3) ترانه گالون گالون

وارشجو پنج‌شنبه 24 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 11:14 ق.ظ

بازداشت‌های گسترده‌ی معلمان معترض

امروز صبح تجمع معلمان معترض در میدان بهارستان با سرکوب شدید پلیس و صدها مأموران امنیتی در لباس شخصی مواجه شد. در پی این سرکوب ۵۰ تا ۶۰ نفر از معمان بازداشت شدند. علیرغم گزارش شاهدان عینی از دستگیری‌ها، وزیر آموزش و پرورش جمهوری اسلامی اعلام کرده که هیچ خبری از دستگیری‌ها ندارد. احمدی نژاد نیز وزیر مرتجع خود را یکی از موفق‌ترین وزرای کابینه معرفی کرد. ظاهراً افزایش دستمزد معلمان و اجرای لایحه‌ی قانون نظام هماهنگ پرداخت از نظر شورای نگهبان مشکل شرعی دارد!
امروز نیروهای امنیتی و سرکوب‌گر وحشیانه به اجتماع مسالت‌آمیز معلمان حمله ور شدند، صدها تن را مضروب و ده‌ها تن از معلمان و از جمله اعضای شورای صنفی آن‌ها را دستگیر و روانه زندان کردند. معلمان که پس از بی‌نتیجه ماندن مذاکرات نمایندگانشان با مسئولان امروز مقابل مجلس ارتجاع و وزارت آموزش و پرورش اجتماع کرده بودند، مورد هجوم سپاه و نیروهای انتظامی رژیم قرار گرفتند.

به گفته شاهدان عینی، در مناطق مرکزی تهران، عملا حکومت نظامی برقرار بود و مزدوران هر فردی را که در دسترس شان قرار می‌گرفت، به باد ضرب و شتم و توهین گرفته و دستگیرمی‌کردند. تعداد زیادی از معلمان و رهگذران در اثر این حملات وحشیانه زخمی شدند.

سرکوب و دستگیری معلمان برای چندمین بار نشان داد که ثمره‌ای چنین سیستمی جز گسترش فقر و سیه‌روزی، بی‌حقوقی مطلق نخواهد بود که مصائب اجتماعی را به حد اعلاء رسانده است،و هر اعتراض صنفی و رفاهی و مطالبات آزادیخواهانه توده‌های مردم را با سرکوب و زندان پاسخ می‌دهد.

ننگ بر سیستمی که تحت حاکمیت آن، سطح زندگی معلمان به زیر خط فقر رسیده است! ننگ بر سیستمی که به جای نمایندگان وزارت آموزش و پرورش، ماموران امنیتی‌اش را به جلسه مذاکره با معلمان بر سر افزایش حقوق می‌فرستد! ننگ بر سیستمی که تربیت‌کنندگان نسل فردای کشور را به باد کتک و شلاق می‌گیرد! ننگ بر سیستمی که معلمان را به طور دسته‌جمعی دستگیر و روانه زندان می‌کند! ننگ بر سیستمی که ناتوانی‌اش در پاسخگوئی به ابتدائی‌ترین مطالبات برحق توده‌ها و وحشت‌اش از هر حرکت توده‌ای را، پشت شلاق و زندان مخفی می‌کند.

پاسخ اما در راه است

میترا جمعه 25 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 11:08 ق.ظ

به نام خداوند جان و خرد
اطلاعیه ی شماره یک
همکاران صبور ، فرهنگیان فهیم ، معلمان آگاه
سپاس از حضور پر شور زنان و مردان معلم که در سراسر کشور در تجمعات حق طلبانه شرکت کردند . همکاران گرامی همانطور که مطلعید نمایندگان شورای هماهنگی کانون های صنفی سراسر کشور با توجه به وعده های داده شده روز سه شنبه 22/12/85 مطابق برنامه ی پیشنهادی هیئت رئیسه ی مجلس در خانه ی ملت حاضر شدند اما متاسفانه مواجه با حضور چند تن از مسئولان نظامی و امنیتی و فقط یک نفر از طرف مجلس شدند که نتیجه ای از این جلسه حاصل نشد و حتی مسئولان حاضر ضمن تبشیر و تبذیر از فعالیت های صنفی و تهدید معلمان و فعالان صنفی شرکت کننده در تجمعات ؛اجرای طرح پلکانی لایحه را به صورتی مبهم به عنوان تنها پاسخ به درخواست های قانونی فرهنگیان سراسر کشور عنوان کردند و حتی گفتند : معلمان عجله ای برای اجرای لایحه و افزایش حقوق نداشته باشند اما امروز چه شد؟ معلمانی که قصد داشتند برای دریافت پاسخ مطلوب نسبت به خواسته های قانونی و صنفی خود به صورتی آرام در مقابل خانه ی ملت جمع شوند تا خبر اقدامات مسئولان را برای رفع مشکلات و اجرای وعده ها به مدارس ببرند به صورت ناباورانه و غیر منتظره ای با برخوردهای بسیار ناروا و خشن روبرو شدند که منجر به دستگیری تعداد زیادی از معلمان و فعالان صنفی گردید .
ملت بزرگوار ، فرهنگیان صبور ، حقوق دانان آگاه
بسیاری از معلمان شما را به جرم درخواست قانونی بر مبنای عمل به وعده ها و اجرای نظام هماهنگ پرداخت حقوق به شدت مورد ضرب و شتم قرار داده و عده ای را دستگیر و برای مدتی نامعلوم به محل های نامشخص بردند و خانواده های فرهنگیان بسیاری را نگران و مضطرب نمودند . در شرایطی که شورای هماهنگی کانون های صنفی سراسر کشور و دیگر تشکل های فرهنگیان تاکنون همه ی راههای قانونی را رفته و به مقامات ارشد کشور نامه و شکایت فرستاده اند و از وزیر تا وکیل با همه مذاکره نموده اند و چند سالیست که اغلب مسئولان وعده ی حل مشکلات معلمان رامی دهند ومعمولا نیز به فرهنگیان حق می دهند اما چرا به وعده هایشان عمل نمی کنند؟ به کدامین گناه صدها معلم در تهران و سراسر کشوررا دستگیر میکنند که اخبار دقیقی هم از آن ارائه نمی شود. کانون صنفی معلمان تهران قاطعانه از فعالیتهای صنفی و قانونی معلمان اعلام حمایت می کند و به طور جدی خواستار آزادی سریع همه ی معلمان و فعالان صنفی از جمله آقایان بهشتی ، باغانی ، قشقاوی ، بداقی ، نوراله اکبری ، باقری، اکبری پروشی و اعضای هیئت مدیره ی کرمانشاه و تمام معلمانی است که امروز بازداشت شدند در غیر این صورت مسئولیت هرگونه اقدام به تجمع و تحصن و راهپیمایی از سوی معلمان را متوجه عاملان بازداشت و ضرب و شتم معلمان می دانند .
همکاران گرامی کانون صنفی معلمان ایران در برخورد با اتفاقاتی که روی داد تصمیمات زیر را اتخاذ نمود
1- تحصن در مدرسه در روز پنج شنبه 24/12/85
2- در صورت آزاد نشدن معلمان دستگیر شده تجمع در مقابل مجلس روز 26/12/85
از تمامی همکاران می خواهیم با حداکثر توان به اطلاع رسانی به دیگر همکاران بپردازند.
منتظر اطلاعیه های بعدی ما باشید
کانون صنفی معلمان تهران ( ایران)

عمو نوروز شنبه 26 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 09:18 ق.ظ

بهار سبز وزیبا، زمستان و فصل سرما راکنار می زند. نوروز و سالی نو از راه می رسد.

سال ۸۵ با همه فراز و نشیب هایش دارد به پایان خود نزدیک می شود. سال نو، در حالی آغاز می گردد که ادامه سلطه جابرانه و ستمگرانه ی کنونی توده مردم راهمچنان درانقیاد واسارت نگه داشته ودر نتیجه سیاست های ارتجاعی وسرکوبگرانه اش اکثریت عظیم مردم،کارگران، زنان، دانشجویان، معلمان و دیگر اقشار زحمتکش مردم ایران بافشارها وتضییقات فزاینده و متعدد مادی ومعنوی روبرو هستند.

سیاست های اقتصادی حاکم در سال ۸۵، جدا از سیاست های پیشین آن یعنی سیاست های نئولیبرالی نبود.که با تأکید مؤکد این سیستم بر واگذاری بنگاه ها و مؤسسات کلیدی دولتی به بخش خصوصی، خصوصی سازی و به تبع آن اخراج و بیکار سازی کارگران در ابعاد گسترده تری ادامه یافت. صدهاهزار کارگر، بیکار و بلاتکلیف شدند. نرخ تورم و گرانی، به طور افسار گسیخته و سرسام آوری افزایش یافت. قدرت خرید کارگران و زحمتکشان کاهش یافت. بر فاصله میان هزینه ها و دستمزدها افزوده شد. مردم، فقیرتر وشکاف طبقاتی عمیق تر شد.سیستم که بایک رشته وعده های فریبکارانه در زمینه بهبود وضعیت اقتصادی وآوردن پول نفت به سر سفره مردم، برسر کار آمده بود، به فوریت درنزد معدود کسانی که ممکن بود به این دروغ ها توهمی داشته باشند، رسوا شد.درسال ۸۵ نه تنها کمترین بهبودی در وضعیت اقتصادی مردم ایجاد نشد، بلکه وضعیت اقتصادی و معیشتی توده های کارگر و زحمتکمش، روز به روز وخیم تر و صفوف میلیونی کارگران و اقشار زحمتکشی که در زیرخط فقر زندگی می کنند،سنگین ترو متراکم تر شد.

سال ۸۵، درعرصه مسائل سیاسی، از این هم وحشتناک تر و فاجعه بارتر بود. بعد از شکست و ناکامی ”اصلاح طلبان“ در تعدیل تضادها وحل بحران و روی کار آورده شدن جناح ارتجاعی تر، سیستم چنین تصور می کرد که با تشدید سرکوب و خفقان و حذف رقبای جناح تازه به قدرت خزیده از مراکز وپست های حساس حاکم، می تواند این تضادها را تعدیل و بحران های موجود را حل کند. از همین رو، توأم با در پیش گرفتن یک سیاست تشنج زا درعرصه خارجی، به تشدیداختناق و سرکوب درعرصه داخلی پرداخت. اعتراضات کارگری ، با خشونت مورد یورش نیروهای امنیتی و نظامی قرار گرفت. دهها کارگر به جرم تجمع و طرح مطالبات خود ویا به دلیل ایجاد تشکل مستقل کارگری، مورد ضرب و شتم قرار گرفتند، از کار برکنار شدند و یا بازداشت و روانه زندان شدند. دهها کارگر پیشرو وفعال جنبش کارگری، به دادگاه احضار شدند و مورد ارعاب و پیگرد دستگاه امنیتی قرار گرفتند. در ادامه سیاست های ضد کارگری ، سرانجام پس از شانزده سال، وزیر کار قانون کار را به زیان کارگران و به نفع سرمایه داران و در راستای تشدید استثمار و بی حقوقی کارگران، تغییر داد.

در سال۸۵، حرکت های اعتراضی زنان و معلمان نیز، بارها و بارها مورد یورش وحشیانه نیروهای نظامی- امنیتی و لباس شخصی ها قرار گرفت. دهها تن از فعالان جنبش زنان ومعلمان، مورد ضرب و شتم قرارگرفته وروانه زندان شدند. سیستم ارتجاعی و زن ستیز حاکم درهمان حال که به کوشش های مذبوحانه خود برای پیاده کردن طرح های جدیدی جهت پایمال کردن بیش از پیش حقوق زنان، برای تحکیم و تقویت نابرابری جنسیتی و قوانین تبعیض آمیز علیه زنان ادامه داد، از پذیرش مطالبات معلمان بازهم امتناع ورزید.

دانشگاه ها و مراکز دانشجوئی نیز از تعرضات ارتجاع حاکم مصون نماندند. کابینه نظامی- امنیتی و وزارت علوم آن، به تعویض مقامات و رؤسای دانشگاهها و برکناری برخی اساتید اکتفا نکرد. بلکه با ابداع دانشجوی ستاره دار، سیاست سرکوبگرانه فعالین جنبش دانشجوئی را تشدید نمود و دخالت های پلیسی- جاسوسی خود را از طریق ارگان های بسیجی- امنیتی در دانشگاه، در ابعاد وسیعی گسترش داد. صدها دانشجو به مراکز ”گزینشی“- امنیتی احضار شدند. صدها دانشجو، مورد تهدید و ارعاب قرار گرفتند، حکم محرومیت از تحصیل گرفتند و یا دستگیر وبازداشت و روانه زندان شدند. نشریات دانشجوئی یکی پس از دیگری تعطیل و توقیف شدند.اعمال فشار بر نویسندگان، روزنامه نگاران و زندانیان سیاسی افزایش یافت. سانسور وممیزی نشر کتاب تشدیدگردید و صدها سایت اینترنتی نیز فیلتر شد.

سیستم براین خیال بود که با تشدید خفقان و توسل به سرنیزه و سرکوب خشن وعریان و با گستراندن فضای رعب واختناق در جامعه، می تواند، تضادهای جامعه راتخفیف دهد، بحران های موجود را حل کند و توده های زحمتکش مردم را به سکوت و خاموشی وادار سازد. اما تشدید و تداوم اعتراضات واعتصابات کارگران، اجتماعات اعتراضی و اعتصابات سراسری معلمان، اجتماعات اعتراضی و مکرر زنان و دانشجویان، بار دیگر نشان داد که سیستم حاکم، با هر درجه از سرکوب و تکیه برسرنیزه، بازهم قادر نیست جلوی رشد جنبش های اعتراضی واجتماعی را مسدود کند. هم اکنون دامنه اعتراض و نارضایتی در میان اقشار زحمتکش مردم به نحو چشمگیری افزایش یافته است. سیر رویدادها در یک سال اخیر مطلقا به زیان سیستم رقم خورده است و به نحو غیر قابل انکاری باردیگر این حقیقت را ثابت می کند، که مردم، این سیستم را نمی خواهند.



وضعیت درعرصه مسائل خارجی نیز بهتر از وضعیت داخلی آن نیست. این فقط تحولات داخلی نیست که به زیان سیستم رقم خورده است و بیش از این نیز رقم خواهد خورد. بلکه تحولات بین المللی و منطقه ای نیز چشم انداز امید بخشی برای حاکمیت کنونی ترسیم نمی کند. صدور قطعنامه شورای امنیت واعمال تحریم های گسترش یابنده ی متعاقب آن، سیستم را در موقعیت بسیار دشوار و متناقضی قرار داده است . تصمیمات شورای امنیت وتحریمات آن ، آشکاراموقعیت سیستم را تضعیف نموده است. این موضوع، درعین حال ، برشدت تضادها واختلافات درونی سیستم را نیز افزوده است وآن را با یک بحران سیاسی جدید روبرو ساخته است. هم اکنون تشتت و پراکندگی در میان حکومت کنندگان به جائی رسیده است که علی رغم تلاش برای پرهیز از اختلافات، دیگر نمی توانند مانع کشمکش ها و جدال های لفظی شدید در بالاترین رده ها شود و یا آن را پنهان نگهدارند. آن ها مانند اسب های گاری، هنگام بالا رفتن از سربالائی یک دیگر را گاز می گیرند.

شکی نیست که پافشاری بر سیاست های تاکنونی، بحران سیاسی را به مراحل حادتری می کشاند، تضادهای کنونی و شکاف های موجود راعمیق تر می سازد و امکان بروز و گسترش جنبش های اعتراضی و برآمد توده ای و انفجار اجتماعی تهدید کننده موجودیت کلیت شان را نیز بالا می برد.

از سوی دیگرپذیرش قطعنامه شورای امنیت نیزآشکارا به معنای شکست کامل سیستم است که به اعتبار و نفوذ آن درمنطقه، به ویژه لبنان و فلسطین وعراق، لطمه جدی وارد خواهد ساخت. عقب نشینی شان هم در این زمینه، به معنای نقطه آغازی برای عقب نشینی های بعدی و امتیاز دادن های بیشتر خواهد بود. آمریکا صرفا به مسئله اتمی اکتفا نخواهد کرد و بر فشارهای خود برای وادار ساختن سیستم به تبعیت از سیاست های منطقه ای خود ادامه خواهد داد. اینان نیز این موضوع را خوب می دانند و به همین دلیل در برابر پذیرش قطعنامه شورای امنیت مقاومت می کنند. هیچیک از دوگزینه ای که دربرابرسیستم قرارداده شده است به نفع آن نیست. به همین دلیل هم اکنون به شدت درتنگنا قرار گرفته اند. با توجه به وضعیت کنونی وروندطی شده در یک سال گذشته، چشم انداز سال آینده، جز وخیم تر شدن اوضاع اقتصادی و سیاسی نخواهد بود. مرتجعین حاکم چه در عرصه مسائل داخلی و چه در زمینه مسائل بین المللی با دشواری های متعددی دست به گریبان اند. آسیب پذیری شان به شدت افزایش یافته و دریکی ازضعیف ترین مراحل حیات خوش بسر می برند .در عین حال این واقعیت بر همگان آشکار شده است که با وجود این سیستم هیچ گونه بهبودی نه در وضعیت اقتصادی و معیشتی توده مردم و نه در زندگی سیاسی و اجتماعی آن ها صورت نخواهد گرفت. از هم اکنون باید برای بهار آزادی تلاش را دو چندان کرد و بهاران خجسته مان را به بهاران اجتماعی مردم زحمتکش و صلحدوستمان پیوند زد

با امید به فرا رسیدن چنین روزی ، نوروز تان بر اهریمنان زشت خوی مبارک .

علی یوسفی شنبه 26 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 10:32 ق.ظ http://www.ali-yousefi.blogfa.com

دوستان عزیز ضمن عرض سلام و خسته نباشید . اول بار است که به وبلاگ/وبسایت جالبتان می آیم . ضمن تشکر از بابت آپلود کردن آلبوم زیبای آقای ناصر معصومی که البته لینکش را در وبسایت ورگ دیدم و از آنجا دانلود شد . نکته ای که در بدو ورود توجهم را جلب کرد . به روز رسانی وبلاگتان بود . آن هم اینکه در بود ورود تاریخ بروز رسانی اول اسفند زده شده . حال آنکه آخرین مطلبتان در تاریخ ۲۲ اسفند در سایت قرار گرفته . به هر حال به عنوان یک ایرانی و یک هم استانی موظف بودم یادآوری کنم . تا کم و کاستی نماند .
کارتان خیلی عالیست .
موید باشید

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد