حرف های ما هنوز ناتمام...
تا نگاه می کنی: وقت رفتن است
باز همان حکایت همیشگی!
پیش از آنکه باخبر شوی
لحظه عزیمت تو ناگزیر می شود.
آی...
ای دریغ و حسرت همیشگی!
ناگهان چقدر زود دیر می شود!
«قیصر امین پور»
شاید باور کردنی نباشد، اما گسترش تفکر لمپنیسم وقلدر مآبی در شهر می رود که دیگر به عنوان یک اصل جدایی ناپدیر از اذهان عمومی گردد که این می تواند زنگ خطری جدی برای جو فرهنگی شهر باشد.و من از این رویه به آبائیت تعبیر می کنم. این رویه چیست؟ جز اینکه هر نوع تفکر معتدل و درست را برای پیشبرد امور نفی کرده و یالهای باز و نزاع های خیابانی جزو ارکان اصلی این سیستم محسوب می شود .گویا دریایی که شهرمان را زیبا تر کرده این توهم را که ما هم چون دریا بزرگ هستیم را به وجود آورده است.
از کودکی هم به فکر قوی نشان دادن خود هستند وقبول کنیم که «من او را زدم- او آن را زد –پس من آن را هم می زنم» ورد زبان خیلی ها شده و گرایش نسل جوان به ورزش بدن سازی فقط نمی توان به ورزش و سلامتی ربط داد و اگر قضیه ورزش است ، پس این پودر رستم ساز وهزار ویک داروی صد در صد مضر که بدن ها را چون پفک بالا می آورد برای چیست؟؟به طرز راه رفتن بعضی ها در خیابان نگاه کنید!
نزاع های خیابانی را هر روز در سطح شهر نه یکی ، نه دو تا ، بلکه هم بیشتر می بینیم. و اگر در گذشته این دعوا ها را به مسایل ناموسی نسبت می دادند ، حالا دیگر خسادت و عقده های اجتماعی ومشکلات تربیتی باعث شده تا عده ای انسانهای بی سروصدا ومتشخص ومتفکر جامعه را هدف بگیرند ! شاید شما هم با آنها برخورد داشته اید.در حال عبور از خیابان کسی پشتتان را می زند و چیزی می کوید که اگر خود را به خری بزنید که هیچ در غیر اینصورت شاید چاقویی هم نصیبتان شود و این چاقو زدن که من از اسمش بسیار می هراسم و زدنش جرات بالایی می خواهد حالا دیگر مثل خرمای خیراتی شده و هر کس وناکس حتی مثل ساعت مچی آن را حمل می کند .به نظر شما آیا مصرف مخدر که اعتماد به نفس کاذب ایجاد می کند تاثیر کمی در این زمینه دارد؟
نمی دانیم آیا درست است بگوییم به امید روزی که روشنفکر ایرانی به آن قدرت و توانایی بدنی برسد که با مغلوب کردن اوباشان و ارازل دیگر حرفی برای آنان باقی نگذارند .از خود می پرسیم پس تفاوت روشنفکر و اوباش کجاست ؟
بهتر است این وسعت دریای خزر را به دلهایمان دعوت کنیم ،درونمان را چو دریا وسعت ببخشیم و به همه آنها که هنوز هم استفاده بازو برای پیشبرد امور را در هزاره سوم ترجیح می دهند بگوییم که:
بروید ای دلتان نیمه که در شیوه ما
مرد با هر چه ستم هر چه بلا می ماند.
سرویس سرگرمی چاپاریست
منم یه نمونه مثال میزنم ژسرای جانباز عزیز آقای کچلکی رو چرا نمیگید. اونها که مجوز دارن برای الواتی و گردن کشی در شهر.
متاسفم.
نمیدونم دوران دانشجویی تو شهر غریب خیلی به شهرخودم مینازیدم. ولی الان حالم بهم میخوره. منم شهروند همین شهرم. ولی من از این شهر میرم. اینو به خودم قول میدم.
شاید بگید که کم آوردم و غیرت و ازاین جور چیزا . ok شما راست میگید.
گرامی باد ۱۹ بهمن سالروز قیام سیاهکل .در این روز حماسه آفرینان سیاهکل ضمن اعلام بنیانگزاری سازمان چریکهای فدایی خلق ایران .مبارزه بی امانی را علیه هرگونه سازش و رکود و خیانت طبقاتی که حزب توده و ملی گراهای رنگارنگ بانی و مروج آن بودند ُ آعاز نمودند.مبارزه تداوم خواهد یافت تا صاحبان اصلی قدرت یعنی توده های گارگر و زحمتکش ایران با پیروزی بر سرمایه داری. خود حاکم بر سرنوشت خویش گردند. به امید آنروز!
Happy Valentine Day
جنبش دانشجوئی، بویژه گرایش سوسیالیستی و چپ آن، در حال رشد و گسترش است. بارزترین نمود این امر در مراسم ١۶ آذر امسال بود، که در اغلب دانشگاههای ایران با حضور و شرکت فعال دانشجویان مبارز و سوسیالیست برگزار شد. از فردای برگزاری این مراسم، عوامل سرکوب، که در پوشش "کمیتههای انضباطی" در دانشگاهها لانه کردند، کار شناسائی فعالین دانشجوئی را آغاز کردند و سرانجام در اواسط ماه بهمن "ضد حمله" رژیم برای تشدید اختناق و سرکوب در دانشگاهها آغاز شد. "کمیتههای انضباطی" فعالین دانشجوئی را در یکرشته از دانشگاهها برای پارهای توضیحات و بازجویی احضار کردند. دانشجویان با شرکت در این "کمیتههای تفتیش عقاید" به دفاع از خود پرداختند. مدتی بعد هم احکام تنبیهی شامل اخراج، تعلیق و اخطارهای کتبی وشفاهی در مورد دانشجویان صادر شد.
یکی از آخرین نمونهها، احکام بدوی "کمیته انضباطی دانشگاه مازندران" در مورد ۸ دانشجوی این دانشگاه است. "اتهامات" این دانشجویان به گفته این "کمیته" به شرح زیر است: "نشر عقاید مارکسیستی و کمونیستی، شایعه پراکنی، برگزاری کلاسهای تریبون آزاد فلسفی بدون مجوز رسمی، شرکت در مراسم روز دانشجو، پخش نشریات با محتوی چپ در بین دانشجویان و توهین به حراست و بسیج دانشجوئی". دیگر بهتر از این نمیشد ضدیت کور رژیم سرکوبگر جمهوری اسلامی با آزادی عقیده و بیان را به نمایش گذاشت. این رژیم به راستی دشمن همه و هر گونه آزادی و اندیشیدن است. رژیم جمهوری اسلامی با مخالفت و اعتراض عموم تودههای مردم روبروست و آخرین حربه آن سرکوب همه مخالفین است.
به نوشته کمیته دانشجویی گزارشگران حقوق بشر، روز جمعه ٢۷ بهمن ماه، پس از این که زندانبانان برای جمعآوری وسایل شخصی احمد باطبی، دانشجوی زندانی، به درون بند ریختند، وی به دلیل فشارعصبی ناشی از این اقدام وحشیانه دچار تشنج و حمله مغزی گردید و به مدت سه ساعت در حال اغماء بود. احمد باطبی دارای شرایط نامناسب جسمانی است و بر اساس نظریه پزشکان، وی دچار افسردگی و ضعف اعصاب بوده و تحمل حبس طولانی مدت بدون مرخصی را ندارد. اما با این وجود، مسئولان زندان در ماههای گذشته او را به شدت تحت فشار قرار داده و از دادن مرخصی درمانی نیز به وی خودداری کردند.
غروب روز یکشنبه ٢۹ بهمن، مجددا احمد باطبی به دلیل تشنج و حمله عصبی به بهداری زندان اوین انتقال یافت، و هنوز مدت کوتاهی از انتقال وی به بهداری زندان نمیگذشت که وی به بیمارستان شهدا در تجریش انتقال یافت، و هنوز در حال بیهوشی به سر میبرد.
با درود.... این درد کهنه طی مدت این سالها بر اثر حاکمان و دولتمردان غیر منتخب واولیای امور فرصت طلب و نالایق بدردی مزمن ولاعلاج تبدیل شده .وقتی ارزش ها رنگ میبازد بی ارزشی و لمپنیسم رواج میابد . با مهر لاکومه