گاه نامه وارش

گاهی از بندر انزلی به روز میشود

گاه نامه وارش

گاهی از بندر انزلی به روز میشود

دندان شکسته

 

نمیدانیم جریان چیست؟! تا موقعی که می تاختیم، همه وارش را از آن خود می دانستند. یکی حتی قیمت هم سرش گذاشته بود اولش ناراحت میشدیم ولی بعد ها به این نتیجه رسیدیم که این خود دلیل موفقیت ماست. یعنی توانسته ایم در دل دیگران جایی داشته باشیم و باعث شده ایم برای اینکه بعضی ها هم در دل دیگران جایی داشته  باشند وارش را از آن خود بدانند. این شد که وارشمان را هدیه ای کردیم و در اختیار همگان گذاشتیم و آن را متعلق به همه دانستیم و بالواقع هم چنین بود. چنین هم هست. خیلی ها مارا ترساندند، بد و بیراه گفتند، اما ما جوان بودیم و مغزمان هوا داشت. الان هم دارد. حرکات تخریبی هم از موقعی شروع شد که بیان اظهارات خوانندگان را در صفحه ای به نام دیوار یادگاری آزاد گذاشتیم.فحش دادن به این و آن، دسته بندی شجاع و خسته بند و attach کردن عکس های سوپر توسط برخی مخاطبین هیچ خدشه ای به هدفمان وارد نکرد مگر آنکه بر دایره لغاتمان افزوده شد و آرشیو عکس مان کاملتر شد.

در واقع وارش از همان اول پیه همه چیز را به تنش مالیده بود. می دانستیم که اجازه دادن برای comment ، یعنی شروع دردسر تازه. اما آن هم شیرین بود. مثل درد زایمان مادری که منتظر تولد نوزادش است.

الان هم همینطور.

دوست عزیز جناب آقای ابی کوس کن. از اینکه به خودت زحمت دادی و اسم دوستمان را از بر کردی و شماره تلفنش را هم می دانی بسیار ممنونیم! ما هم می دانیم این روز ها خریت برای عده ای فضیلت است!!!

و یار همیشگی وارش گیل کر  نگران هیچ چیز نباش. همانطور که خودت پیشتر ها گفته بودی دوستان ساطور به دستمان آماده هستند که هر گونه بی احترامی به اشخاص را سانسور کنند.  ضمن اینکه کسی که حتی جرات نمایان شدن را نداردارزش نصیحت کردن را هم ندارد. خودت را خسته نکن که نرود میخ آهنین بر سنگ. بگذار هرچه دلش می خواهد بلغور کند. پوستمان کلفت تر از اینهاست

 

و پایان اینکه همگی ما و همه مخاطبین راستین وارش هدف وارش را می دانند و به حقوق همشهریان احترام می گذارند. ما نگران هیچ چیز نیستیم. نمی ترسیم،ساکت نمی شویم ، پس هستیم...

نظرات 7 + ارسال نظر
گل سنک شنبه 18 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 07:10 ب.ظ

احساس میکنم وارش در قهقراست. احساس میکنم ساتور به دستان امروز برای وارش مینویسند. فقط جواب به ابی و سیا و گیل و ... کمی حرف بزنید. چرا خاله زنک شدید؟ چرا همه را میپرانید؟

گیل کُر یکشنبه 19 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 09:02 ب.ظ

به مهر و مهربانی درود
دگر باره مهر از راه میرسد اما من و ما چقدر از آن فاصله ها داریم ....
گل سنگم نقد هر پدیده خوب است بشرطی که پیشنهادت متعاقب آن شکوفایی را ولو به اندازه ارزنی نوید دهد..
گفتی قهقراست بسار خوب درد را گفقی پس درمان را هم بگو .......
گفتی حرف بزنیم و تازه آن را در جواب به من و ما گفتی و بلافاصله امان نداده بقاضی هم رفتی و لابد راضی هم برگشتی که خاله زنک بارمان کردی و با همه اینها توپ را به زمین حریف پرت کرده ای که همه را دارند از خود میرانند؟!!!..
گل سنگم ممنون میشدم اگر همان چیزی را که از دیگران خواسته بودی لااقل اول خودت رعایت میکردی (یک سوزن به خود بعد جوالدوز به دیگری) یعنی کمی هم خودت حرف !!میزدی ...
گل سنگم بقول زنده یاد مازیار (قلبت اگه سنگ بوده باید آب شده باشه ....) واژه خاله زنک بار منفی دارد و ریشه در سنت سخت جان و البته تفکرقهقرایی!! سیستم بغایت ارتجاعی و منحط مردسالار و پدر سالار حاکم ....... شاید هم بد نباشد هر ازچندگاهی از واژه هایی مشابه نظیر : عمو مردک و....
استفاده کنی تا دریابی که بار چنین ادبیات مردانه و زن ستیز بر علیه نیمی از جمعیت نازنین مان(زنان) چگونه اعمال میشود و ما ناخواسته حامل چنین تفکر قهقرایی !! هستیم.....
من به شخصه مخالف و مخاصم هر نوع ساطور بدست بخصوص در عرصه ادبیات و آنهم در نشر آزادانه آراء و عقاید انسانها با هر عقیده و مرام و مسلک هستم و براحتی در همین وارش هم میتوانی در نقل قولی که از من در رابطه با دوستان ساطور بدست !!شده متوجه این امر شده باشی که تن دادن به سانسور یعنی خود فروشی اما این بدان معنی نیست که عوامل سانسور از در دیگری وارد شوند و من و شما بی مسئولیتی پیشه کنیم و دم بر نیاوریم و اگر هم گفتیم و نوشتیم و... به این مزین میشویم که از خودشان هستیم و...
خیالی نیست آنکسی که باید بداند میداند من هم که از تئوری شک فاصله دارم و دوستان نازنینی که با مهر سرو کار دارند مدتهاست دگردیسی گل سنگی آغاز کرده اند...
هنوزم تانیمی گیلکی بینویسیم و زبان حکومتی فارسی کی امی جان هیشکی فینگیته داره ..
پس تی ناز مره بایه مهر آموندره هنوزم دیر نوبوسته ....ماهی هر موقع از آب بیگیری تازیه تی جانا قوربان ..همدیگر دوست بداریم کی دوشمنانه هراس امی یگانگی جانه ..ترا قوربان.

بقول شاملوی عزیز : ...........اینک قصابانند با کنده و ساطوری !! خون آلود .. و عشق را بر دیرک خیابان تازیانه میزنند ...عشق را در پستوی خانه نهان باید کرد ....
باید با هر ساطور بدستی مخالفت کرد که فردا همان ساطور بسراغ من و تو و ما خواهد آمد و آمد .. اما همانطور که گفتم این بدان معنی نخواهد بود که هولوکوست سازان دیروزین را نبش قبر کرده و به لومپنیسم همراه و ریشه دار در نظم حاکم خون برسانیم . برای نهادینه کردن سازندگی بخصوص در عرصه ادبیات و فرهنگ بالنده و مردمی همواره باید از خویشتن آغاز کرد که نیازی به فخر فروشی بی محتوی نیست کافی است به آن تن در ندهیم و به بهایی که یاران و عزیزانمان پرداخته اند نظری ساده بیاندازیم که مهر با تمام بی مهری که بر ما روا داشته خرامان از راه میرسد لازم است باز هم خوش استقبال باشیم حتی اگر برایمان بد بدرقه بوده باشد .

با مهر به وارشیان بی شیله پیله و سالار

گیل کرٌ

گل سنک دوشنبه 20 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 10:12 ق.ظ

دوست عزیزم بنده اصلا منظورم به شما نبود بلکه به این یادداشت وارشی های جدید!! (من معتقدم این مدل دیگری از وارش است) انتقاد کردم. میدانم که فردا هم یک مقاله عریض دیگر برای من خواهند نوشت همانطور که برای شما هم نوشتند. مهر می آید. پاییز یادآور تلخ سکوت وارش ناب بود. آذر ماه. امیدواریم سکوت را بشکنند.همه با هم دعا می کنیم!!

شاهین دوشنبه 20 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 11:44 ق.ظ http://iran-malavan.tk

سلام بر وارش و وارشی ها . خسته نباشین ...

یاور همیشه مومن سه‌شنبه 21 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 12:27 ب.ظ

سلام به همه.
میدانیم که وارش افت محسوسی داشته . خیلی زیاد! اما آیا یکبار هم که شده از خودمان پرسیدیم که چرا؟! آیا یکبار به خودمان زحمت دادیم که یک ای میل ساده که وقت چندانی هم نمی گیرد برای آنها بفرستیم؟
من هم متعجبم که چرا هم من و هم سایرین اینچنین کردیم. ما هم تا حدی مقصریم و آقایان فتاحی و برادران زیاد هم در به قهقرا بردن وارش مقصر نیستند. آن موقع ها به خاطر می آورم که چندین بار برایشان مطلب فرستادم. آنها هم با دل و جان پذیرفتند و چاپ کردند. اما حالا نه تنها کسی دیگر تحویلشان نمی گیرد که حتی گاهی می بینم آنها را به زیر یک علامت سوال گنده! هم میبرند.
نمی خواهم از آنها طرفداری کنم و لی باور کنید همه به نوعی مقصریم. حالا صاحبان وارش کمی بیشتر و ما هم کمی کمتر .
همه مقصر صقوط وارش هستیم. همه...

وارشجو پنج‌شنبه 23 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 06:30 ق.ظ

ادامه تحصیل به شرط سکوت سیاسی
احضار گسترده دانشجویان به مراکز اطلاعاتی
حسن زارع زاده اردشیر
zarezade@gmail.com
۱۹ شهریور ۱۳۸۵


طی دو هفته گذشته کمیسیون گزینش وزارت علوم، در اقدامی غیرقانونی تعدادی از دانشجویان دانشگاه تهران را احضار و مورد بازجویی قرارداده است. کمیسیون گزینش در حالی دست به این اقدام می زند که عده ای دیگر از دانشجویان این دانشگاه همچنان در مسیر های کمیته انضباطی در رفت آمد هستند و پرونده های ده ها دانشجوی دانشگاه امیر کبیر هم در دست بررسی است.

کمیسیون گزینش

کمیسیون گزینش وزارت علوم که سال گذشته و بعد از روی کار آمدن دولت احمدی نژاد در وزارت علوم فعال شده ، بارها فعالان دانشجویی را احضار و پرونده هایی برای آنها باز کرده است. این نهاد که به حراست وزارت علوم و وزارت اطلاعات وابسته است در دو هفته گذشته بیش از ده تن از فعالان دانشجویی جمهوریخواه دانشکده حقوق وعلوم سیاسی دانشگاه تهران را که در سال جاری در کنکور کارشناسی ارشد پذیرفته شده اند، برای بازجویی به طبقه دوم سازمان سنجش آموزش کشور، محل اسقرار این کمیسیون، احضار کرده است.

در بازجویی های طولانی از دانشجویان، نوع ارتباطاتشان با دیگر فعالان دانشجویی و دانشجویان جمهوریخواه دانشگاه تهران مطرح شده است. بازجویان مستقر در کمیسیون گزینش وزارت علوم در نهایت پس از اخذ تعهد عدم فعالیت سیاسی ، احضارشدگان را با وعده بررسی بیشتر بر اساس بازجویی های به عمل آمده و احتمال ثبت نامشان در ۲هفته آینده – زمان ثبت نام پذیرفته شدگان کنکور کارشناسی ارشد- آن هم به صورت مشروط به عدم فعالیت سیاسی از مکان بازجویی آزاد کرده اند.

محمد نامی صابر، محمدرضا هدایتی و سمانه اسدخانی از اعضای جمهوریخواه دانشکده حقوق دانشگاه تهران از جمله احضار شدگان به کمیسیون گزینش هستند که در سال های گذشته، از اعضای نشریات دانشجویی تابوت و هوده بوده اند.

گفتنی است فشارها در این دانشکده محوری دانشگاه تهران به احضارها و فشار بر دانشجویان پسر محدود نبوده و در هفته های اخیر بیش از ۱۵ تن از فعالین دانشجویی دختر در دانشکده حقوق نیز به کمیته های انضباطی احضار شده اند

بدین ترتیب کمیسیون گزینش وزارت علوم در بین نهادهای امنیتی قرار می گیرد که با هماهنگی وزارت اطلاعات قصد جلوگیری از تحصیل دانشجویانی را دارد که نسبت به سیاست های نظام انتقاد دارند.

کمیته های انضباطی

و اما کمیته های انضباطی طبق روال همیشگی خود همچنان درگیر احضار دانشجویان و برخورد با آنها هستند. هنوز پرونده احضار بیش از 25 دانشجوی دانشگاه پلی تکنیک تهران بسته نشده که طی روزهای گذشته ده ها دانشجوی دیگر در دانشگاه تهران به کمیته انضباطی احضار شده اند . اسامی بعضی از دانشجویانی که گاها چند بار به این کمیته احضار شده اند بدین شرح است :

سارا سعیدی (روانشناسی )، هومن بخش علی زاده، رضا قاضی نوری، بهنام سپهرمند، عیسی عادلی، میثم قاسمی، مصطفی کوهی ( مدیریت )، فاطمه هزار خانی، مصطفی احمدزاده، فرهاد قربان زاده، احسان جوانمرد، شاهو رستگاری، سحر رضازاده، پگاه حمزه ای، زینب پیغمر زاده، مجتبی بیات، فرید هاشمی، نعیمه علی پور (علوم اجتماعی )، احسان دولتشاه، احمد خداداد ( ادبیات )، امیراحمد انواری، محسن پروند ( علوم پایه )، احمد عشقیار، کیوان اسلامی (فنی)، آناهیتا حسینی، سمانه مرادیانی، تهمینه مرادی، ساناز فاتح، هدی توحیدی، پریسا نصر آبادی، هستی بزرگنیا (حقوق و علوم سیاسی )، خانم کبیری ، خانم میرزایی

در همین حال برای 25 نفر از اعضای فعلی و سابق انجمن دانشجویان دانشگاه امیرکبیر که به بهانه اعتراضات گسترده دانشجویان این دانشگاه در خردادماه گذشته، در هفته های اخیر به کمیته انضباطی این دانشگاه فراخوانده شده بودند ، حکم های تعلیق از تحصیل صادر شده است.

اسامی 25 دانشجوی دانشگاه پلی تکنیک که احضاریه به دست آنها رسیده، به این شرح اعلام شده است: علی عزیزی، آرمین سلماسی، بابک زمانیان، بیژن پوریوسفی، صدیقه بیگدلی، فرهاد نوری، نوید دلبری، احسان منصوری، عباس حکیم زاده، علی کارگر، علی صابری، علی کمیجانی، سهیل ضیائی، نسیبه حاجیلری، محسن سهرابی، نریمان مصطفوی، علیرضا قره گزلو، مهدی مشایخی، متین مشکین، مصطفی غفوری، توحید علی اشرفی، سمیه میرآشه و حامد ابراهیمی.

انجمن اسلامی دانشجویان دموکراسی خواه دانشگاه تهران و علوم پزشکی تهران هم دو روز پیش در بیانیه ای خبر از احضار بیش از 40 دانشجو به کمیته های انضباطی داد: اخبار رسیده به ما حاکی از احکام شدید صادره توسط کمیته انضباطی علیه فعالین دانشجویی و احضار خانواده های این دانشجویان به دانشگاه برای توجیه (؟!) این خانواده ها و به قصد تحت فشار روانی قرار دادن نیروهای تحول طلب است و این در خواسته مسوولین دانشگاه در حفظ آرامش کاملا مشهود می باشد. برنامه های نخ نما و پوسیده ای که جز از تفکرات دگم مهرورزانه بیرون نمی آید و دیگر این حنا رنگ ندارد.

در بخشی دیگر از بیانیه این تشکل دانشجویی آمده است: شگفتا که مسئولان دانشگاه همواره در مصاحبه ها سعی بر آرام نشان دادن فضای دانشگاه و احترام به حقوق دانشجویان داشته و با یادآوری وضعیت بحرانی کشور در زمینه پرونده هسته ای، طیف ها و تشکل های تحول خواه حاضر در دانشگاه را به هم صدایی و حفظ آرامش یک طرفه فرا می خوانند و حال آنکه احضار طیف وسیعی از نیروهای سیاسی دانشگاه تهران که حتی برخی در شرف فارغ التحصیلی قرار دارند، گویای سخن دیگری است. سئوال ما این است که احضار فله ای دانشجویان به کمیته های انضباطی مخل امنیت و آرامش دانشگاه نیست؟ گذشته از این، نحوه احضار و برخورد اعضای کمیته های انضباطی با دانشجویان خود گویای مساله ی دیگر است. برخورد های دور از شان و منزلت دانشجو با فعالین دانشجویی توسط بازجویان (؟!) کمیته انضباطی کم کم تحمل ناپذیر بنظر می رسد.

اندیشه حذف

نهادهای امنیتی با احضار های گسترده دانشجویان در تهران و شهرستان ها به کمیته های انظباطی و با فعال نمودن کمیسیون گزینش وزارت علوم در همین راستا، دور جدیدی از برخوردهای حذفی دانشجویان را آغاز کرده اند. این اقدامات بیش از پیش دانشجویانی را هدف قرار می دهد که پس از اخذمدرک کارشناسی در آزمون کارشناسی ارشد نیز پذیرفته شده اند. از این رو به نظر می رسد نهادهای امنیتی در جهت اجرای سیاست های دولت جدید به منظور ایدئولوژیک کردن دانشگا هها و تصفیه آن از دانشجویان منتقد و دگراندیش به هر تلاشی دست می زنند.

رئیس جمهور، روز سه شنبه گذشته، در سخنانی خواستار تغییر نظام آموزشی شده بود. احمدی نژاد در صحبت های خود نسبت به خطرات اندیشه سکولار در بین استادان و دانشجویان هشدار داد و از دانشجویان خواست که علیه اندیشه های لیبرال و اقتصاد لیبرالی اعتراض کنند و حتی فریاد بکشند. احمدی نژاد اندیشه سکولار را استکباری نامید و آن را محصول نظام آموزشی سکولار دانست که به قول او در ایران سابقه 150 ساله دارد و هزاران استاد و متخصص دارای درجه دکترا تربیت کرده است.

آنچه احمدی نژاد می گوید سیاستی است که نهادهای امنیتی در یک سال گذشته در پیش گرفته اند. از اخراج اساتید و دانشجویان گرفته تا بازداشت و احضار آنها، تداوم زندانی کردن دانشجویانی چون احمد باطبی و موارد مشابه دیگر.




از روزآنلاین



پیام یکشنبه 26 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 05:41 ب.ظ

واقعا خسته نباشید...از اصفهان....پاینده باشید...(از طرف یه
ابای انزلی چی)

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد