گاه نامه وارش

گاهی از بندر انزلی به روز میشود

گاه نامه وارش

گاهی از بندر انزلی به روز میشود

خاطرات

خاطرات بخشی از وجود افراد در مراحل مختلف زندگی است. اتفاقاتی که در زمان وقوعش شیرین، ناخوشایند و یا شاید هم غم انگیز باشند، سالها بعد به عنوان خاطراتی شیرین و یا همچنان تلخ یاد میکنیم.

زندگی وارش هم به مانند همه ماها سراسر خاطره است. دوستانی که با ما بودند و حالا نیستند! مطلب زیر خاطره ایست از دوست عزیز

حسین صفاریان (حسین خازن) که در شماره سوم وارش در اول شهریور80 منتشر شد:

 

ما اهل گایان نیستیم! 

 

وسط یک ظهر تابستان بود ، ماسه ها داغ ، موجهای دریا آرام آرام تو را به یاد توپ گمشده تیم واتر پلوی انزلی می انداخت و تیمی که رفت دنبالش و گم شد. از رکورد حیدر هم خبری نشد و شاگردانش هم که پشم شدند رفتن انگلیس، سوئد و ....

راستی از توپ هشت تیکه و مستطیل سبز چه خبر؟ هیچی؟!! هوا هنوز داغ بود و تور تار بسته والیبال عین جوانمردی ما اینجایی ها ، آره ما ها خالی از دغدغه توپ و لحظه ها.

ما هم این بین گیج!! می خوردیم که یکهو ریخت روی یالهای باز بغلی!! و نفهمیدیم چطور زیر چشممان سیاه شد!

ولی یادتان باشد رفتن با شورت در آب زشت است و از آن بدتر سرو کله زدن با آدم کله شقی است که لب آب ویلا دارد ودریا مال ِ باباش است هر چند که یه جاییش سوخت!! با اون عینک دودی مسخره اش.

در هر حال ما اهل گایان* نیستیم اگر هم باشیم باقی ماجرا تا 15 روز دیگر اگر به گایان نرفته باشیم!!

توضیح نویسنده ـ گایان نام منطقه ای از کشور سنگال بوده ومحلی از فرانسه که محل سکونت سنگالی هاست!!!
نظرات 15 + ارسال نظر
مسعود سه‌شنبه 20 تیر‌ماه سال 1385 ساعت 11:17 ق.ظ

با عرض سلام
گند ترین مردمان روی زمین انزلی چی ها هستند و با مسافران بسیار بد رفتار می کنند و در موقع نزاع با مهمانان و مسافران در کمال نامردی به صورت دسته جمعی و وحشیانه حمله می کنند که البته در درگیری که با آنها داشتیم با وجود کثیر بودن عده آنها (حدود ۴۰ نفر ) و ما ۵ نفر تمامشان را قلع و قمع کردیم شهر مشابه با مردمان مشابه انزلی آستاراست که فقط سکه پول را می شناسند و پدرومادر خود را هم به خاطر پول می فروشند

[ بدون نام ] چهارشنبه 21 تیر‌ماه سال 1385 ساعت 12:01 ق.ظ

ببین حتماْ چی کار کرده بود که ۴۰ نفری با غیرت افتادن زدنش. آخ دلم خنک شد. حتماْ مزاحم ناموس مردم شده بود. مثل اکثر کسایی که فکر میکنن میان انزلی ْ یعنی رفتن لوس آنجلس و هر کاری که دلشون میخواد می تونن بکنن. از این راه دور دست همه اون ۴۰ نفر رو می بوسم. آزاده هستم. لاهیجانی . ساکن مازندران

یک وارشی چهارشنبه 21 تیر‌ماه سال 1385 ساعت 05:57 ق.ظ

سلام . اول اینکه که آمار این جور مسائل زیاده دوم: کجای ایران این طوری نسیت. سوم: فکر میکنید انزلی همون انزلی سابقه که همه آدمهای اصیل توش باشند . شک نکنید مثل بعضی از شهرهای دیگه آدمهای مهاجر اطرافش نسبت به خود شهرنشیناش که از قبل ساکن بودند بیشتره . چهارم اینکه بعید میدونم شما ۴ نفری ۴۰ تا ۵۰ نفر رو حریف باشین اگه این طور بوده بهتون پیشنهاد میکنم یه کلاس آموزش دفاع شخصی باز کنید و به ترتیب مدیریت هر بخش رو به عهده بگیرید . پنچم . فکر میکنین اون اروپائی که دم از فرهنگ میزنه این جور مسائل رو نداره اگه این نظر رو دارین بازی (پرتغال و هلند) رو یه مرتبه نگاه کنید . یا به مسائل . حواشی بعد از مسابقات یا ......

شاید شما کاری کردین . شاید مثل ۹۰٪ درصد مسائل اونارو جو گرفته و چند تا جنس مخالف دیدن و گفتن یه فیلم اکشن بازی کنن .

در کل :

آدمی را آدمیت لازم است


یک وارشی (بخش دوم) چهارشنبه 21 تیر‌ماه سال 1385 ساعت 06:04 ق.ظ

لطفا اگه دفعه بعد به وارش سر زدید موضوع رو بخونین بعد نظر بدین و اگه نظر دادین ادب رو رعایت کنید.

گیل کٌر چهارشنبه 21 تیر‌ماه سال 1385 ساعت 10:28 ب.ظ

خوشوقتیم
صدای نژادپرستان نزج میگیرد .
اگر دقت میکردید در بحبوحه جام جهانی فوتبال که تب آن تمام دنیا را گرفته بود اسراییل فاشیست تا توانست انسانهای بیدفاع فلسطینی را به بهانه تسلیم یک سرباز گروگان گرفته شده توسط افراطیون بنیادگرای طرف مقابل قتل و عام کرد و متاسفانه این وضع ادامه دارد و همه دنیا یادشان رفته و گرم تماشای ویترین جهانی این سرگرمی و در نهایت هم باکله زنی زیدان هم مدتی بیشتر برای مسکوت نگه داشتن افکار عمومی بخواب رفته جهانی توانستند وقت بخرند به حساب مردم زحمتکش جهان برسند. در شماره قبلی وارش یکی به نام مردک که اتفاقا برازنده اسمش هست مشتی اراجیف فاشیستی را بر علیه همسایگان ترک و ...غیره ردیف کرده و از حساب من و مای انزلیچی هم مخارجش! را هزینه کرده که ما گیلک هستیم و...امروز هم در این شماره همان درک متوحش و عقب مانده بنیادگرا را میبینید که با نام مسعود ایفای نقش میکند . البته من هیچکدام از ایشان را نه میشناسم و نه مسئله شخصی با این افراد دارم ای بسا انسانهای خوبی هم باشند اما ناآگاهی کار خودش را کرده . مقدس ساختن هر پدیده ای از جمله ملیت برتر بهره اش را فاشیستهای حاکم برده اند و تفرقه بیانداز و حکومت کن همچنان کار برد روزانه دارد. اتفاقا وارش هم این میانه بجای کوبیدن بر همدلی مبارزاتی علیه قوم گرایی و نژاد پرستی با استفاده از آرشیوهای خاک خورده بنوعی دیگر با لفاظی بی موقع بخشی دیگر از مردم دنیا را ؛گایان - سنگال و غیره را به تمسخر نشسته . بنظرم اصلا موقعیت مناسب این مطالب نیست وارش عزیز . این خط مشکوک است و منافع آن بر علیه مردم ستمکش جهان استوار است. ما انسانها را صرف نظر از مرام و عقیده و مذهب و ایدئولوژی و ملیت و نژاد و جنسیت و ..دوست داریم و مرز هم نمی شناسیم. یادمان باشد که در همان فوتبال قبل از شروع مسابقه اول پرچم بر علیه نژادپرستی بالا میرفت حتی اگر گول زنک بوده باشد اما مصداق داشت. جلوی عرض اندام فاشیستی - نژاد پرستانه را بگیریم. مردم نازنین انزلی بلحاظ انسانی با تمامی آحاد مردم جهان برابر و یکسان در مقابل این فشارهای ابلهانه خواهند ایستاد و در این رهگذر دست یاری هم با تمام همسایگان بر علیه دشمن مشترک خواهند داد.
همشهری جهان وطن تی جانا قوربان.
گیل کٌر.

محمود پنج‌شنبه 22 تیر‌ماه سال 1385 ساعت 07:25 ق.ظ

روانشناسان می‌دانند که فاصله نبوغ تا دیوانگى و فاصله انسان‌هاى خجالتى و خوددار تا بروز لحظات انفجارى بسیار اندک است. و این گونه هم هست که زیدان در میان همه بزرگان فوتبال به تنهائى با دوازده کارت قرمز صدرنشین است.

جام جهانى به پایان رسید، ملى پوشان ایتالیا با کسب عنوان قهرمانى امروز در میان شادى و پایکوبى مردم در رم پایتخت این کشور مورد استقبال قرار گرفتند. تیم ملى فرانسه دوم شد و تیم ملى آلمان، کشور میزبان این دوره از رقابتها با کسب عنوان سومى، قهرمان قلبهاى مردم خود شد.

اما آنها که فینال را دیدند، هنوز مبهوت هستند که زیدان را چه شد؟ بازى در وقت قانونى با تساوى یک بر یک به پایان رسیده است و پانزده دقیقه اول وقت اضافى نیز با همین نتیجه گذشت. در نیمه دوم وقت اضافى و در دقیقه یکصد و و دهم تراژدى بنام زیدان آغاز شد. موضوع از این قرار بود که در یک دوئل هوائى که آنچنان هم مهم نبود، زیدان در مقابل «مارکو ماتراتزى» مغلوب شد. آنکه به مصاف ماتراتزى با قد یک متر و نود و چهار سانتى مترى‌اش می‌رود، می‌داند چه درانتظارش است. این صحنه به اتمام رسید و توپ بطرف زمین فرانسه رفت. زیدان و ماتراتزى چند جمله‌اى با هم تبادل کردند و آنگاه زیدان برگشت و با سر به سینه وى کوبید و ماتراتزى نقش بر زمین شد. زیدان بخاطر این حرکت ناشایست ورزشى کارت قرمز دریافت کرد و از زمین اخراج گردید.

اغلب در افسانه و اسطوره عناصرى تراژیک نهفته است. زین الدین زیدان فرزند خانواده فقیر و مهاجر الجزایرى است که در محلات حومه شهر مارسى بزرگ شده است. محلاتى که بیکارى و فقر، دزدى و مواد مخدر در آن بیداد می‌کنند و نوجوانان در گوشه و کنار آن کار دیگرى ندارند بجز فوتبال خیابانى. شخصیت زیدان از همان آغاز به گونه دیگرى بود، خجالتى، آرام، با متانت و با شخصیت. اما در میانه میدان زیدان یک فیلسوف است، بازى را می‌خواند و تعبیر می‌کند، تاکتیک و استراتژى تعیین می‌کند، پاس‌هایش همه معنى دارند. زیدان یک رهبر است. این نابغه فوتبال، گام به گام همه عناوین ممکن در این ورزش را تصاحب کرد: او به عنوان بهترین فوتبالیست سال در اروپا انتخاب شد، سه بار بعنوان بهترین فوتبالیست جهان انتخاب شد. قهرمانى اروپا را تصاحب کرد، قهرمان جهان شد، قهرمانى در چمپین لیگ و بالاخره بر کاپ جهانى بوسه زد.

«زى زو» و یا گربه سفید، آنطور که فرانسویان بر او نام نهاده‌اند، در ماه آوریل از تیم ملى کناره گیرى کرد، اما وضعیت فرانسه در دیدارهاى راهیابى به جام جهانى آنگونه وخیم بود که بخاطر نجات تیم ملى دوباره پیراهن پر افتخار شماره ده را بر تن کرد و پا به میدان گذاشت، با آمدن او نه تنها فرانسه به جام جهانى راه یافت، بلکه حتى بدور از انتظار همگان به مرحله فینال نیز رسید. اما در سن سى و چهار سالگى، پس از یکصد و هشت حضور پر افتخار ملى در میدان درست چند دقیقه مانده به پایان بازى ما شاهد این لحظه انفجارى بودیم. روانشناسان می‌دانند که فاصله نبوغ تا دیوانگى و فاصله انسان‌هاى خجالتى و خوددار تا بروز لحظات انفجارى بسیار اندک است. و این گونه هم هست که زیدان در میان همه بزرگان فوتبال به تنهائى با دوازده کارت قرمز صدر نشین است.

اما در آن لحظه چه گفته شد که زیدان اینگونه منفجر شد. بازار شایعات بسیار داغ است. خود زیدان هنوز سکوت پیشه کرده و تنها به نماینده واسط خود گفته است که حرف بسیار جدى به من زده شده است. برخى می‌گویند که ماتراتزى به وى گفته که او یک تروریست الجزایرى است. خود ماتراتزى این موضوع را تکذیب کرده و گفته است که من حتى نمى‌دانم تروریست یعنى چه! اما شبکه تلویزیونى «گلوبو» از برزیل با نشان دادن فیلم این دیدار به یک لب خوان به نقل از وى گفته است که ماتراتزى دوبار به خواهر زیدان توهین کرده است. اما آنجا که چشم میلیاردها انسان به این دیدار دوخته شده است و قلب میلیونها فرانسوى براى کسب عنوان قهرمانى می‌تپد و ریخته‌گران می‌روند تا آخرین سمباده را بر تندیس جاوانه زیدان براى نصب در شانزه لیزه بزنند، این سئوال پیش مى‌آید که آیا زیدان باید این حرکت ناشایست ورزشى را انجام دهد؟ علیرغم خدشه‌اى که بر این تندیس وارد شد، زیدان بعنوان بهترین بازیکن این رقابت‌ها انتخاب و جایزه توپ طلائى را دریافت کرد و ژاک شیراک رئیس جمهور فرانسه در پذیرائى از او در کاخ الیزه گفت:«زین الدین زیدان عزیز، شما نابغه بزرگ فوتبال، انسانى فداکار و از خود گذشته هستید و در قلب‌ها جاى دارید، به همین خاطر هم فرانسه به شما عشق می‌ورزد». زیدان، با ریش سه روزه، خجولانه لبخندى زد و در کنارى ایستاد.

محمود صالحى

میترا شنبه 24 تیر‌ماه سال 1385 ساعت 10:53 ق.ظ

حکم خامنه‌ای، پاسخ به کدام نیاز حکومت

روز ۱۱ تیر ماه، خامنه ای ولی فقیه حکومت اسلامی با صدور حکمی خطاب به رؤسای سه قوه و مجمع تشخیص مصلحت خواهان واگذاری ۸۰ درصد بنگاه‌ها و مؤسسات دولتی به بخش خصوصی شد.
صدور حکم خامنه ای، به معنای کان لم یکن شدن اصل ۴۴ قانون اساسی حکومت اسلامی است که بر مبنای آن مالکیت صنایع و مؤسسات کلیدی می‌باید در اختیار دولت باشد.
با حکم خامنه‌ای، بحث ۲۵ ساله مالکیت دولتی و یا بخش خصوصی در نظام اسلامی، به سرانجام خود رسید. پس از قیام و با مصادره‌ی سرمایه‌های سرمایه‌داران بزرگ وابسته به دربار پهلوی، بحث مالکیت این مؤسسات، همواره در جریان بوده است. در سال‌های اولیه این بحث عمدتا از سوی لیبرال‌های حاشیه حکومت واپوزیسیون بورژوائی رژیم عنوان می‌شد. نهایتا با پایان جنگ ایران وعراق، با در دستور کار قرار گرفتن سیاست‌های نئولیبرالی اقتصادی، گام‌های اولیه در این راستا آغاز شد و اکنون با حکم خامنه‌ای، تا آنجا که به جوانب قانونی مسئله بر می‌گردد، بر این بحث نقطه پایان گذاشته شده است. اما سئوال این است که حکومت اسلامی کدام مسئله را می‌خواهد پاسخ دهد. خصوصی‌سازی ۸۰ در صد مؤسسات و صنایع دولتی تا چه میزان عملی است و از همه مهم‌تر تاثیر آن بر وضعیت معیشت طبقه کارگر و توده‌های زحمتکش مردم چه خواهد بود.
در حکم خامنه ای از جمله به ”ضرورت شتاب گرفتن رشد و توسعه اقتصادی کشور“، ایجاد امکان رقابت صنایع داخلی در سطح جهانی از طریق افزایش سود دهی وکارائی مؤسسات اشاره شده است.
در بحث های پیرامون این حکم نیز علاوه بر این، به ضرورت کاستن از حجم دولت اشاره می شود. در باره تاثیر این امر بر رشد اقتصادی کشور باید گفت که بحران اقتصادی توأم با رکودی که سال هاست گریبان اقتصاد ایران راگرفته است، در وهله ی اول ناشی از خود حکومت اسلامی است. و مادام که این حکومت، -لااقل با ساخت و بافت کنونی- برسرکار است، چشم اندازی حتا برای بهبود وضعیت وجود ندارد. مضافا این که در حکومت تمامیت گرائی که تمامی عرصه های اقتصادی، اجتماعی وسیاسی را در پنجه گرفته است، خصوصی سازی باهدف رشد اقتصاد بیشتربه شوخی شباهت دارد. این امر را تجربه حکومت در دوران ریاست جمهوری رفسنجانی به اثبات رساند. در آن دوران و با شروع اجرای سیاست های نئو لیبرالی، اگر چه تحت تاثیر واگذاری کارخانه ها ومؤسسات به بخش به اصطلاح خصوصی، دهها هزار کارگر به خیابان ها پرتاب شدند و سطح زندگی طبقه کارگر وعموم زحمتکشان به شدت نزول کرد، اما واگذاری مؤسسات به بخش به اصطلاح خصوصی، مترادف بود با تملک کارخانه ها ومؤسسات دولتی توسط مدیران دولتی، که اینک قرار بود نقش بخش خصوصی را بازی کنند. مقامات بالای سپاه پاسداران و سایر نهادهای سرکوب مستقیم وغیر مستقیم، نهادهای مختلف مذهبی و ”آقازاده ها“، اینان نه تنها مسئله شان سرمایه گذاری، افزایش تولید ومسائلی از این دست نبود، بلکه بافروش اموال منقول وغیر منقول کارخانه ها، سود حاصله رادر دلالی وبورس بازی به کار انداختند. سقوط زندگی کارگران و زحمتکشان، گسترش بیکارسازی ها وعواقب اجتماعی آن، به اعتراضات کارگری و توده ای، به اعتصابات کارگری و شورش های محلی انجامید واین امر سبب شد که رژیم آهنگ اجرای این سیاست ها را کند نماید. در دوران خاتمی این سیاست ها دنبال شد، اما باشتابی کمتر. و اکنون ولی فقیه جمهوری اسلامی باصدور حکم واگذاری ۸۰ در صد مؤسسات و صنایع دولتی به بخش خصوصی، اقتصاد ایران را با نهایت شتاب به پایان خط نئولیبرالیسم اقتصادی، که از سال ها پیش توسط مؤسسات اقتصادی امپریالیستی از جمله بانک جهانی وسازمان تجارت جهانی دیکته شده است، نزدیک می کند.
این که واگذاری ۸۰ در صد صنایع و مؤسسات دولتی به بخش خصوصی تا چه میزان عملی است، بنا به دلائل ذکر شده هم اکنون بخش غیر دولتی اقتصاد ایران به طور عمده در انحصار نهادهای مختلف مذهبی، ارگان های نظامی و تکنوکرات هائی است که هر یک در حکومت اسلامی، حفظ حکومت و درنتیجه حفظ بدنه ی متورم آن منافع تعیین کننده دارند.
اما این سیاست به هر میزانی که به عمل در بیاید، اگر چه چاره ای بر مشکلات اقتصاد ایرا ن نخواهد بود، دلالی، بورس بازی وتبعات ناشی از اقتصاد ریالی، از جمله تورم را افزایش خواهد داد. اما برای حکومت اسلامی یک نتیجه دارد، و آن به طور غیر مستقیم، خلاص شدن از قانون کاری است که گرچه سرتاپا ارتجاعی است، اما در حد اندکی، جلوی اخراج های گسترده را تاکنون در مؤسسات بزرگ سد کرده است. با واگذاری این مؤسسات به بخش به اصطلاح خصوصی، اخراج های گسترده، بی حقوق شدن بیشتر کارگران و سقوط بازهم بیشتر سطح زندگی کارگران و زحمتکشان امری بدیهی خواهد بود وبدیهی است آسیب پذیرترین بخش های کارگری، از جمله زنان کارگر وکارگران مؤسسات کوچک تر، قربانیان نخستین این امر خواهند بود.
قابل توجه است که جمهوری اسلامی درست در شرایطی که صحنه سیاسی با به راه انداختن جار وجنجال حول مسئله انرژی هسته ای و طرح شعارهای ضد آمریکائی و ضد غرب، در ظاهر برای غرب شاخ و شانه می کشد، در زمینه اقتصادی، با حکم خامنه ای عملا برای نهادهای امپریالیستی اقتصادی پیشانی به می ساید. جمهوری اسلامی تلاش می کند باپذیرش کامل سیاست های اقتصادی دیکته شده امپریالیستی، جایگاه خودرا در سیستم اقتصادی مسلط کنونی بر جهان تثبیت کند. اما مبارزات رو به رشد کارگران واعتراضات سایر اقشار جامعه چنین فرصتی را به رژیم نخواهند داد. مشکل جمهوری اسلامی، قبل از هر چیز مشکلی داخلی است واین مشکل را نمیتوان با فرافکنی وبا افزایش فشار بر کارگران و زحمتکشان حل کرد.

عباس شنبه 24 تیر‌ماه سال 1385 ساعت 11:01 ق.ظ

نابودسازی برنامه ‎ ریزی شده ‎ ی مردم فلسطین

تنها دو روز پس از این که یک سرباز وظیفه ‎ ی اسرائیلی – فرانسوی به نام گیلاد شالیت به اسارت نیروهای فلسطینی در آمد، رژیم نژادپرست اسرائیل یکی از بی ‎ سابقه ‎ ترین و گسترده ‎ ترین عملیات نظامی خود را به مردم بی ‎ دفاع و غیرنظامی فلسطین در نوار غزه آغاز کرد. دست ‎ کم پنجاه فلسطینی از روز ۶ تا ۱۸ تیر در عملیات «باران تابستانی» متجاوزان اسرائیلی کشته شدند.
در یکی از حملات هوایی اسرائیل به شهر غزه یک دخترک شش ساله، برادر بیست و دو ساله و مادر وی کشته شدند. روز ۱۹ تیر حملات اسرائیل ادامه پیدا کرد و ایهود المرت، نخست ‎ وزیر اسرائیل گفت که این حملات «ماه ‎ ها ادامه خواهند داشت.»
ده ‎ ها کشته و صدها زخمی فلسطینی که بیش ‎ ترشان را مردم غیرنظامی تشکیل می ‎ دهند تنها بخش کوچکی از حملات اخیر ارتش اسرائیل هستند، زیرا صدها هزار نفر دیگر به علت محاصره ‎ ی کامل سرزمین ‎ های فلسطینی، تخریب نیروگاه برق غزه و بستن آب آشامیدنی با نبود امکانات درمانی وبهداشتی به زودی با مرگ ناشی از گرسنگی و تشنگی روبه ‎ رو خواهند بود.
هم اکنون نوار غزه و کرانه غربی روزی ۱۲ تا ۱۸ ساعت برق ندارند، سازمان جهانی بهداشت اعلام کرده است که سیستم بهداشت عمومی فلسطین وارد یک «بحران بی ‎ سابقه» شده است. بیمارستان ‎ ها و نیمی از درمانگاه ‎ های غزه به علت قطع برق، دستگاه ‎ های تولید اضطراری را راه اندخته ‎ اند، اما از آن جایی که دولت اسرائیل سوخت ‎ رسانی را نیز به مناطق فلسطینی مسدود کرده ، این مراکز درمانی پس از اواخر تیرماه دیگر نخواهند توانست با ژنراتورهای خود برق تولید کنند. سازمان جهانی بهداشت می ‎ افزاید که برخی از بیماری ‎ ها مانند اسهال ۱۶۰ % نسبت به دوره ‎ ی مشابه در سال گذشته افزایش پیدا کرده است. یک نهاد دیگر به نام «برنامه تغذیه جهانی» نیز اعلام کرده که کارخانه ‎ ها و کارگاه ‎ های تولید مواد غذایی و نانوایی ‎ ها با توجه به قطع برق در فلسطین نیمه ‎ تعطیل هستند. مواد غذایی اولیه دیگر همچون شیر و شکر به دلیل انسداد راه ‎ های واردات به سرزمین ‎ های فلسطینی توسط اسرائیل نایاب شده ‎ اند و به علاوه بهای تمام مواد اولیه غذایی در سه هفته ۱۰ % افزایش یافته است.
شواهد و قرائن موجود نشان می ‎‎ دهند که حمله ‎‎ ی اخیر اسرائیل به غزه از مدت ‎‎ ها پیش برنامه ‎‎ ریزی شده و در دستور کار این دولت نژادپرست قرار گرفته بود. این حملات فقط دو روز پس از اسارت سرباز وظیفه ‎‎ ی اسرائیلی و تنها و تنها به بهانه ‎‎ ی آن آغاز شدند. این حملات در حالی شروع شدند که گروه ‎‎ های مختلف، از الفتح و حماس و جهاد اسلامی گرفته تا جبهه ‎‎ ی خلق برای آزادی فلسطین متنی را امضاء کردند که به طور ضمنی تشکیل دولت فلسطین در کنار دولت اسرائیل در آن پذیرفته شده است. این حملات در حالی شروع شدند که ایهود المرت اعلام نمود که دولت اسرائیل حاضر نیست هیچ گونه مذاکره ‎‎ ای با هیچ یک از گروه ‎‎ های فلسطینی همراه با ناظران بین ‎‎ المللی انجام دهد.
به عبارت دیگر ایهود المرت و دولت نژادپرستش می ‎‎ خواهند خودسرانه و یک ‎‎‎ جانبه مرزهای اسرائیل را مشخص کنند و منابع حیاتی آب کرانه باختری و دیگر سرزمین ‎‎ های اشغالی فلسطین را حتا در صورت پذیرفتن تشکیل حکومت فلسطین در کنترل خود داشته باشند.
کمیسیون حقوق بشر سازمان ملل متحد نُه ماه پیش گزارشی از فرستاده ‎‎ ی ویژه ‎‎ ی خود، جان دوگارد دریافت کرد. در آن زمان اسرائیل بخشی از شهرک ‎‎ نشین ‎‎ های یهودی را از نوار غزه بیرون کرد. اما دوگارد در گزارش خود نوشت:«اسرائیل نمی ‎‎ خواهد نوار غزه را تخلیه کند. این دولت می ‎‎ خواهد مرزهای نوار غزه را کنترل کند و مهار سواحل آن و حیطه ‎‎ ی هوایی ‎‎ اش را نیز در دست خود نگه دارد. بنابراین بر اساس کنوانسیون چهارم ژنو، اسرائیل کماکان یک نیروی اشغالگر در این منطقه باقی خواهد ماند.» کنوانسیون چهارم ژنو که در ۱۲ اوت ۱۹۴۹ به تصویب رسیده در رابطه با حفاظت از غیرنظامیان در زمان جنگ است و دولت یاغی اسرائیل بارها و بارها آن را لگدمال کرده است. برای مثال هر چند دادگاه قضائی بین ‎‎ المللی روز ۹ ژوئیه ۲۰۰۴ بر اساس کنوانسیون چهارم ژنو دولت اسرائیل را محکوم نمود و خواستار برچیدن «دیوار حائل» شد، اما این دولت کماکان به ساختن این دیوار ننگین ادامه می ‎‎ دهد. بر اساس همین کنوانسیون دولت اسرائیل حق ندارد به عنوان یک نیروی اشغالگر مردم غیرنظامی را از امنیت، بهداشت و آموزش محروم کند و این دقیقاً عکس آن چیزی است که متجاوزان اسرائیلی هم اکنون در فلسطین می ‎‎ کنند. البته این دیگر برای هر کسی که اندک آگاهی سیاسی دارد روشن است که دولت اسرائیل هیچ وقعی به قوانین، قطعنامه ‎‎ ها و کنوانسیون ‎‎ های بین ‎‎ المللی نمی ‎‎‎ نهد و با پشتیبانی قدرت ‎‎ های بزرگ امپریالیستی آن ‎‎ ها را پای ‎‎‎ مال می ‎‎ کند. کافی ‎‎ ست در این زمینه به همین حملات اخیر اسرائیل نظری افکند. در حالی که اسرائیل از زمین و هوا جان و هستی صدها هزار تن را به بهانه ‎‎ ی نجات یک سرباز وظیفه در معرض خطر قرار داده است، «جامعه ‎‎ ی بین ‎‎ المللی» کذائی برای پرتاب دو موشک از کره شمالی به آب ‎‎ های بین ‎‎ المللی که خون از بینی کسی جاری نکرد به سر و صدا افتاد، از بوش «نومحافظه ‎‎ کار» گرفته تا شیراک «لیبرال – دمکرات» شروع به فریاد و کشیدن زنگ خطر کردند، شورای امنیت سازمان ملل متحد تشکیل جلسه داد و قس ‎‎ علیهذا! اما همین «جامعه بین ‎‎ المللی» خودخوانده و نمایندگان رنگارنگش در رابطه با کشتار وحشیانه ‎‎ ی ده ‎‎ ها تن در عرض چند روز و خطر مرگی که صدها هزار نفر دیگر را در فلسطین تهدید می ‎‎ کند خُناق می ‎‎ گیرد و سکوت اختیار می ‎‎ کند و اگر هم لب می ‎‎ گشاید مانند جرج بوش، این جنایتکار جنگی بزرگ، می ‎‎ گوید:«اسرائیل محق است از خود دفاع کند.» زهی بی ‎‎ شرمی آقایان و نمایندگان جامعه بین ‎‎ المللی!
باری، بدیهی ‎‎‎ ست که نجات یک سرباز وظیفه بهانه ‎‎ ای بیش نیست و اسرائیل با برنامه ‎‎ ریزی قبلی به فلسطین و فلسطینیان یورش آورده است. مردم فلسطین وارد یکی از سیاه ‎‎ ترین دوره ‎‎ های سرکوب شده ‎‎ اند. آنان امروز از هر سو زیر فشار قرار گرفته ‎‎ اند، از سویی دولت اسرائیل که بر اساس یک ایدئولوژی نژادپرستانه به نام صهیونیسم پایه ‎‎ گذاری شده و در طی پنج دهه ‎‎ ی گذشته نشان داده است که بدون نظامی ‎‎ گری نمی ‎‎ تواند به حیات خود ادامه دهد به سرکوب ددمنشانه ‎‎ ی آنان می ‎‎ پردازد و از سویی دیگر یک دولت ارتجاعی به رهبری حماس که هدفش رهایی و آزادی مردم فلسطین نیست و تنها برنامه ‎‎ های پان ‎‎ اسلامیستی و واپسگرا را در سر می ‎‎‎ پروراند با تحدید آزادهای مردم فلسطین و حملات کور و ابلهانه به غیرنظامیان اسرائیلی، با پرتاب موشک به مناطق مسکونی و انفجار بمب در معابر عمومی و اتوبوس ‎‎ ها، در واقع به آتشی می ‎‎‎ دمد که دولت اسرائیل روشن کرده است. از این جنبه، ارتجاع صهیونیستی و ارتجاع اسلامی دو روی یک سکه ‎‎ اند. با این حال پرواضح است که اکنون جای انفعال و دست و روی دست گذاشتن نیست. نیروهای مترقی و آزادیخواه ایران و جهان باید به هر شکل ممکن همبستگی خود را با مردم تحت ستم فلسطین نشان دهند و با اعتراض و مبارزه خود، رژیم اشغالگر اسرائیل را به عقب نشینی وادارند

گل سنک شنبه 24 تیر‌ماه سال 1385 ساعت 06:11 ب.ظ http://irani.com

شنیدیم آقای محسن فتاحی در غم از دست دادن مادر سوگوار است. این مصیبت جانکاه را به ایشان تسلیت گفته و برایشان صبر آرزومندیم. جمعی از دانشجویان و جوانان مقیم انگلسیس

همدرد شنبه 24 تیر‌ماه سال 1385 ساعت 08:38 ب.ظ

تسلیت به دوست عزیز محسن فتاحی.
ما دوستداران دیگر وارشیم که اخبار انزلی را از همین سایت وارش دنبال ی کنیم . شکیبایی و صبر و صبوری برایت آرزومندیم.
تعدادی از دوستان انزلیچی در تبعید.

لاکومه دوشنبه 26 تیر‌ماه سال 1385 ساعت 07:39 ق.ظ http://lakomeh.blogspot.com

با درود... اینکه یادی واظهار قدردانی از اشخاص خوشنام وموفق شهر مینمائیدعملی بسیار پسندیده میباشد انهم به عنوان مشاهیر. در این لیست جای خیلی از مفاخر هم خالیست ودر مقابل در همین سیاهه مشاهیر سرکار جای مکث و شک وتردید در مورد یکی وارد است واین جامه مشاهیر بنظرم وخیلی از انزلی چیهای دهه ۳۰به قامتش گل وگشاد است ودر وقایع ۲۸ مرداد ۳۲ از لباس نیروی دریائی سوء استفاده نموده در مظان اتهام میباشد .افراد فرهیخته مثل مهندس نقلی دکتر ولی زاده دکتر مهندس بدری مهندس معصوم نیا و از رده ورزشکاران عزیز وکیل منفردوجبار صمدی وفراوان افراد دیگر شایسگی ورود به لیست را دارندبهر حال شما صاحب خانه هسید واختیار دار ..کامنت عباس میترا وگیل کر بسیار جالب ودر ارتقای آگاهی بازدیدکنند ه تاثیر بسزائی خواهد داشت.اما بنظرم وظیفه ایجاب میکند با بحث وروشنگری افکار برتری طلبی قومی وزبانی بخصوص که انزلیچی گیلک حق ویژ ه ای نسبت به انزلیچی ترک داشته باشد ویا برعکس از بین ببرد مطلب به درازا کشید تا فرصت دیگر وقت خوش ...با مهر لاکومه

مینوش ملکراده سه‌شنبه 27 تیر‌ماه سال 1385 ساعت 05:50 ب.ظ http://minoosh.net

همواره از مرداب متنفر بوده ام برای سکونش
حتی اگر گاهی نیلوفری در آن روئیده باشد
مرداب مرا به یاد کودکی های دلتنگ کننده ام می اندازد
و به یاد حجم تکرار روزگار برای پیر مردی شعبان نام با آن لوتکای سفیدش
که چون آونگ به دو سوی زمان خیز برمیداشت
و با چشمان آبی آسمانی یش سکه پنج ریالی را از پشت جیب لباسهای کودکی‌مان لمس میکرد
و کمی آن طرفتر خرازی آقا رضا با آن سوتهای مشکی که یکپارچه شوق کودکی بود
و علافی فامیلی دور که گرسنگی ظهرانه مان را با بوی سفره می‌آمیخت
و کوچه مسجد سرخی با آن چاه مرموزش
و بستنی بندی مردک لاغر اندام...

...میدانید
من بر حاشیه مرداب رشد کرده ام
چون نیلوفر
و چون نیلوفر خواهم آرمید بر بستر عفن مرداب
بی هیچ ردی در خاطره مرد لوتکاچی...




بهمن پنج‌شنبه 29 تیر‌ماه سال 1385 ساعت 09:12 ق.ظ

تئاتر روزه سیاسی نگرفت؛ رهبر!! یعدی کیست؟


های و هوی و جار.جنجال هواداران مبارزات مسالمت آمیز "گاندی" اسلامی که قرار بود رژیم خامنه ای !! را با بخشیدن و فراموش کردن تعویض کند ویک حکومت خمینی و غرب پسند بر مبنای اصول "حقوق بشر" برهبری "مظهر شجاعت و ایستادگی" یعنی چماقدار اکبر تشکیل دهد، نگرفت و شرکت تنها سه نفر در وین و 27 نفر در پاریس و 30-40 نفری در ابران (نگاه کنید به عکس های چاپ شده در سایت های پیروان امام گنجی) گاه این مدعاست . حال سوال این است که رهبر آینده مبارزات مسالمت آمیز "دمکراسی" و "حقوق بشری" کیست؟ بگذارید حدس بزنیم. رهبری شیرین عبادی، سازگارا، عطری، افشاری، طبرزدی، و ... همگی باد هوا شد و رفت گرچه هرکدام سهمی از بودجه آمریکا برای برقراری دمکراسی !! در ابران توسط بوش نصیبشان شد. در جعبه مارگیری غرب و رژیم در حال حاضر میماند:

1. "بزرکترین متفکریکشبه ایران" و مشاور خاتمی، یعنی "دکتر" رامین جهانبگلو.

2. " افشاگر تمامیت خواهان" رژیم یعنی چماقدار دفتر تحکیم وحشت رژیم که به پاس چاکری وبنده گی مخلصانه اش به امام و دستگاه سرکوبش در دانشگاه به درجه والای!! "مهندسی" نایل آمد و سپس به نمایندگی مجلس ارتجاع رسید. "مهندس" موسوی خویینی (احتمالا پسر جلاد رژیم ) امروزه توسط همپالکیهایش در داخل وخارج رژیم پشتیبانی شده و طومار نویسی برای "آزاد ی اش از زندان" همچنان ادامه دارد. درآینده نزدیک احتمال آنکه ایشان یکسره از زندان به کنکره آمریکا آمد و با نمایندگان خواهان "دمکراسی" در ایران مداکره کند و یا به دفتر بی بی سی آمده و با صادق صبا مصاحبه خمینی گونه انجام دهد هیچ دور از انتظار نیست.

3. فاطمه حقیقت جو از رهروان "زهرا خانم" و از لشگر "خواهران زینب" که همچون موسوی خویینی به واسطه جان نثاری و چماقداری اش به مجلس ارتجاع راه یافت و هماینک بعنوان استاد!! مدعو برای تدریس در "مکتب قران" دانشگاه ام-آی-تی در شهر بوستون ایالت ماساچوست اقامت داشته و درارشاد و راهنمایی و امر به معرف شاگردان گناهکار شیطان بزرگ مشغول هست. ایشان چند حسن دارند یکی اینکه بلبل زبان هستند، حافظه گنجشکی دارند (از دهها هزار اعدامی و صد ها هزار شکنجه شده تنها کتک خوردن اعضای انجمن اسلامی و دفتر تحکیم در مغز و حافظه اش جای گرفته)، مورد اعتماد غرب هستند، و استاد مدعو ام-آی-تی هم هستند (که آب از لب و لوچه های دارننده گان" دکتر" و "مهندس" های کیلویی و حامیان عقده ای ایشان سرازیر میکند)

4. این یکی را دیگر آرزو میکنم اشتباه کرده باشم. بلی آرزو میکنم خانم سیمین بهبهانی که همیشه نظر لطفی به وحوش اسلامی در وزارت ارشاد از جمله شیاد کبیر مهاجرانی داشت و دارد و بر خلاف باران نویسنده اش در کانون نویسندگان از گنجی و شعبده بازی اش دفاع کرده و همواره در حال توهم پراکنی برای "تغییر رژیم" از طریق مسالمت آمیز است، تنها بخاطر دریافت جایزه ادبیات نوبل احتمالی که رویش دارد خیلی کار میشود به بازی رژیم و غرب وارد نشود و همواره سرنوشت رقت بار شیرین عبادی را بیاد داشته باشد



حال باید منتظر بود و دید یعد شکست پروژه "گاندی" ایرانی، مرغ سعادت غربی-اسلامی بر سر کدام یک از افراد بالا مینشیند. اتمام نشست جی-8 آن را مشخص میکند.

[ بدون نام ] پنج‌شنبه 29 تیر‌ماه سال 1385 ساعت 10:03 ق.ظ

مردم شریف و آزاده ی ایران
دو ماه از بازداشت مانا نیستانی و مهرداد قاسم فر می‌گذرد و هنوز از وضعیت نهایی پرونده‌ی آن دو اطلاعی در دست نیست. در ضمن این روزها خبرهای ناگواری در باره‌ی سلامت آن ها به گوش می‌رسد. کانون نویسندگان ایران چنان که در بیانیه‌ی پیشین خود اشاره کرده است بر اساس منشور و بر پایه اعتقاد خود به آزادی اندیشه و بیان، ضمن درخواست آزادی روزنامه نگاران و مردم آذربایجان که در جریان این واقعه دستگیر شده اند، خواستار آزادی هر چه سریعتر این کاریکاتوریست و روزنامه نگار است.
کانون نویسندگان ایران

میترا پنج‌شنبه 29 تیر‌ماه سال 1385 ساعت 09:58 ب.ظ

تحصن منیژه حکمت در برابر وزارت ارشاد


وقتی منیژه حکمت ، سراسیمه و آشفته در نشست روزنامه نگاران حاضر شد، می‌شد حدس زد که خبر بدی دارد . خبر این که وزارت ارشاد صفار هرندی به فیلمنامه جدیدش مجوز ساخت نداده و او را چند هفته تمام در بازی امروز برو فردا بیا سردر گم کرده است . تا جایی که سرانجام این کارگردان از همه جا نا‌امید تصمیم گرفته یکشنبه ساعت 10 صبح (25 تیر )به تنهایی جلوی در وزارت ارشاد تحصن کند و به نشانه اعتراض سیگار بفروشد . منیژه حکمت از روزنامه نگاران خواست اگر جراتش را دارند خبر تحصن او را پوشش دهند و یاری اش کنند

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد