گاه نامه وارش

گاهی از بندر انزلی به روز میشود

گاه نامه وارش

گاهی از بندر انزلی به روز میشود

مطلب ارسالی1 --- پاسخی به وارش!

(مطلب زیر بیان کننده نظرات وارش نیست)

 

کیلومتر ها دور تر از پایتخت شهری هست که خانه هایش بیشتر از هر جای دیگر خیس میشوند. روز های بسیاری از سال زیر باران است و صبح های زیادی در مه فرو میرود. اما مردم شهر دیگر حوصله رنگ زدن به سقف خانه هایشان را ندارند. فلز ها زنگ زده اند و رنگ دیوار ها شسته شده اند!

نیاکان شهر ما که به صید ماهیان و ماکیان می پرداختند عمر خود را تلف میکردند و نمی دانستند که با ساختن خانه های آپارتمانی و به قول معروف بساز و بنداز می شود به نان و نوایی رسید و به جای سوار بر استر و الاغ بر سریر اتومبیل های آنچنانی تکیه داد! از نخستین سالها جریده و سینما و تلگرام داشتیم ، ولی حالا چه داریم؟ سینماهایی که تعطیل میشوند ویا رو به ورشکستگی می گذارند ، نشریاتی که کوچکترین استقلالی از خود ندارند و اگر هم داشته باشند ... ( مثل همین وارشی که دوستش داریم). از ارتباطات چه بگویم که خط تلفن و اینتر نت امانمان را بریده. اولین شهرداری در انزلی بوده و اکنون  نیز ویران ترین شهر انزلی است! یک خیابان بدون دست انداز در شهر وجود ندارد! کوچه ها همه پر از چاله چوله است. ترافیک در شهر بیداد میکند و هیچکس عین خیالش نیست.

روس ها و ارامنه در کنار انزلی چی ها زندگی خوبی داشتند و فرهنگشان را با  فرهنگ مردم بافرهنگ انزلی تطبیق دادند ! اما چه به ما رسید؟! جز آنکه همه به مردمانش انگ کمونیست و توده ای زدند! قصد اهانت ندارم اما اینها هستند که انزلی را به همه معرفی می کنند. البته مردم بزرگوار انزلی همه را همانند برادران و خواهران خود دوست دارند و  هنوزم که هنوزه سعی نمی کنند که کوچکترین ناراحتی به رفقای اقلیت خود وارد شود.

انزلی شبیه جزیره ای است با تمام خصوصیاتی که جزیره ها دارند. از یک سودر آغوش بزرگتربن دریاچه جهان که اکنون ما را نعمات خود محروم گردانیده و از سوی دیگر در کنار بزرگتربن تالاب ها که اکنون جز مخزن فاضلاب چیز دیگری نیست ، آرمیده است. مردمانش آرزو های بزرگ دارند. برای همین هم است که بیکاری در شهر بیداد میکند . همه می خواهند یک شبه راه صد ساله را طی کنند! کافه های فراوان دارد اما چه فایده که جز یک مشت آدم بیکار و مواد فروش کسی در آن یافت نمی شود! به علم اهمیت می دهند و برای همین است که تحصیل کرده بیکار در شهر موج می زند. عاشق ملوانند و با پیروزی اش شاد  و با شکستش اشک می ریزند.

من هم جزو کسانی هستم که گوشه ای از وجودم را جا گداشته ام و خروج از انزلی را باعث پیشرفت خود دانستم. اما چه کنم که نمی شود از این شهر و خاطره هایش دل کند. خواستم اولین کسی باشم که مطلبی را برای وارش می نویسم ، تا شاید بقیه هم دست به کار شدند و توانستیم با هم دوباره وارش را به اوج ببریم. دوستان وارش را تنها نگذارید که مرگ وارش مرگ خاطره های ماست...

 

کوچکترین عضو وارش، غریت نشینی از شمال شرقی ترین نقطه ایران (سرخس)

نظرات 8 + ارسال نظر
گلبرگ پنج‌شنبه 18 خرداد‌ماه سال 1385 ساعت 09:18 ق.ظ

دوست عزیز !
من نیز احساسی همچون شما دارم من در مرکز ایران با وارش هر روز به بندر مه آلود سفر می کنم. ولی کاش صدای فریاد دوستداران وارش را زودتر می شنیدی! کاش زود تر علاقه ات را نشان می دادی! شاید اصلی ترین دلیل ادامه نیافتن وارش نداشتن انگیزه کارکنانشان بود! وقتی من چند ماه پش از یکی از دست اندرکاران سراغ وارش را گرفتم ایشان گفتند تو تنها کسی هستی که سراغش را گرفتی. در این لحظه وارشیها نیاز به انگیزه دارند!
پس بیا بار دیگر فرصت باریدن وارش را به خودمان بدهیم!!!!

تینا جمعه 19 خرداد‌ماه سال 1385 ساعت 02:21 ب.ظ

سلام بر دوستان وارشی خوشحالم که این روزهاوارش انزلی داره یک حرکت هایی می کنه وبچه ها نظراتشون رو می نویسند این خیلی خوبه نوشته دوست غربت نشینم بسیار دلچسب بود حداقل حرف دله من یکی بود واقعا به همین صورت است که گفتید من هم با او موافقم چون من خودم هم یک غربت نشین هستم
به خاطر اینکه همه می دونند که تو انزلی بیکاری بیداد میکنه ما که مجبور شدیم که از انزلی شهری که توش بزرگ شدیم با تمام خاطرات جدا شده به شهر دیگر برویم حتی ممکنه که تو شهر غریب ادم موفقی باشیم ولی این کافی نیست چون احساس کمبود خاصی داریم که مانند یک پرنده همیشه تو قفس می مونیم اما متاسفانه اکثر کسانی که تو انزلی یه کار خوب گیر شون میاد دارای لحجه های عجیب وغریبی هستند چون اصلا انزلی چی نیستند جالب این جاستکه همین ها پست های مهم توادارات رو غبضه می کنند برای ما می مونه خالی تیان خوب اگر خوب به این مسئله نگاه کنیم به مقدار زیاد مقصر خودمان هستیم شاید این گفته برای برخی دوستان کمی سنگین باشه ولی واقعیت است واون اینکه ما غریبه پرست هستیم یعنی حاظریم با یک مسئول غریبه هم کاری کنیم ولی اگر همون مسئول یک انزلی چی خالص باشه همکاری نمی کنیم واون هم تموم هم شهری های خودشو میاره سر کار ولی قوم های دیگه مثل کردها ترکها این طوری نیستند به هر حال یکی از مشکلات ما همینه امیدوارم که درست بشه به هر حال ما وارش رو دوست داریم امیدوارم که وارش به همت دوستان روز به روز پر بار تر گردد.عزت زیاد

[ بدون نام ] دوشنبه 22 خرداد‌ماه سال 1385 ساعت 12:53 ب.ظ

خوشوقتیم
دوست مقیم سرخس انزلیچی عزیز خوب نوشتی و بیاد دارم که وارش هم بارها نوشته و به تمام نابسامانیهایی که بدرستی هم اشاره داشتی نقدها داشت و خرخره مسئولین مفت خور را بکرات گرفت . اما درمان این درد نهادینه شده در چنین جامعه مفلوک و در حال احتضار فقط و فقط یک دگر گونی بنیادی و ریشه ای میطلبد که آنهم در گرو حرکت و خیزشی سراسری نهفته است.
همراه شو عزیز - همراه شو عزیز -
کین درد مشترک - هرگز جدا جدا - درمان نمی شود.....
هفته پیش برای دریوزگی قدرت و چانه زنی برای مذاکره مستقیم با شیطان بزرگ محل اختفای معاون ب-لادن را که پس از فرار از افغان..از طریق همین تشنه گان قدرت به عراق رفت را برای چنین معامله ننگینی فروختند و پاداش غنی سازی هم دریافت کردند . عاقبت همکاری با جنایتکارانی که تاریخ مصرفشان سر میرسد همین میشود که در سر بالایی به روغن سوزی می افتند و جفتشان را میخورند.
حالا شما تازه داری غصه چاله چوله های انزلی را میخوری همشهری مهربان و با احساس من. ریشه مردم را دارند میخشکانند. قبل از آنکه از اینهم دیرتر شود باید کاری کرد و ادامه چنین ننگی حقارت ابدی بهمراه دارد که برازنده نسل پیش رویمان نیست . ما درد مشترکیم پس نجات ما در فریاد و عصیان مشترکمان علیه همه بیداد است . فروزانش سازیم.
گیل کٌر

میترا سه‌شنبه 23 خرداد‌ماه سال 1385 ساعت 06:11 ق.ظ

باز هم ما را کتک زدند . دنیا دارد تماشا میکند که برای رسیدن به حد اقل مطالبات انسانی چگونه سرکوب میشویم. در دستان ما فقط عشق به آزادی بود که هدیه آزادیخواهان همه ایران برای نفس کشیدن در این فضای اختناق را تقاضا میکرد ببینید چگونه ما را با خواهران زینب باتون آجین کردند شرمشان باد. باقی زنان مبارز و آزادیخواه را به نقطه نامعلومی بردند .همشهری همت کنیم آزادی حق ماست این بی حرمتی بر ما ننگ است تاریخ ما را نخواهد بخشید
دوشنبه ۲۲ خرداد ۱۳۸۵
کمیته دانشجویی دفاع از زندانیان سیاسی

امروز دوشنبه ۲۲ خرداد ماه ، تعدادی از فعالان سیاسی و فرهنگی مدافع حقوق زنان در پی برگزاری تجمعی در میدان هفت تیر تهران دستگیر شدند.

فعالان حقوق زنان پیش از این در اطلاعیه ای اعلام کرده بودند که در روز دوشنبه ۲۲ خرداد، تجمعی در میدان هفت تیر برگزار خواهند کرد که به دلیل مسالمت آمیز بودن نیازی به مجوز وزارت کشور ندارد.

در پی صدور این فراخوان تعدادی از فعالان به دادگاه احضار و تعدادی از جمله خانم شهلا انتصاری امروز در منزل خود و پیش از حضور در مراسم دستگیر شدند.

به گزارش بخش خبری واحد اطلاع رسانی کمیته دانشجویی دفاع از زندانیان سیاسی و به نقل از شاهدان عینی، نزدیک به ۶۰ تن در این تجمع دستگیر و تعدادی از آنها به زندان اوین منتقل شدند. افراد زیر از جمله دستگیر شدگان این تجمع می باشند: سیمین بهبهانی نویسنده و شاعر ، علی اکبر موسوی خوئینی دبیر کل سازمان ادوار تحکیم و سمیرا صدری عضو شورای این سازمان، نوشین احمدی خراسانی فعال حقوق زنان ، ژیلا بنی یعقوب روزنامه نگار ، لیلی فرهادپور روزنامه نگار ، سیامک طاهری روزنامه نگار ، بهمن احمدی امویی،روزنامه نگار ، بهاره هدایت ‌دبیر کمیسیون زنان دفتر تحکیم وحدت ،شهره کشاورز و اعظم الهامی فعال حقوق زنان و کودکان از دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه علامه، زهرا حیات غیبی ، معصومه لقمانی ، دانشجوی دانشگاه الزهرا ، امین قلعه‌ای ،دانشجوی دانشگاه اصفهان ، عاطفه یوسفی دبیر انجمن اسلامی دانشگاه شریف ، علی روزبهانی دانشجوی دانشگاه شریف ، لیلا محسنی دانشجوی دانشگاه پلی تکنیک ، وحید میر جلیلی دانشجوی دانشگاه شریف ، دلارام آرامفر دانشجوی دانشگاه تهران، شیوا نهاوندی دانشجو و فعال حقوق بشر ، سهیلا سیادتی و منصوره مقدسی.

تعدادی از بازداشت شدگان از صبح امروز چند بار به صورت تلفنی مورد تهدید قرار گرفته اند تا در تجمع شرکت نکنند.

گفتنی است که برای نخستین بار ماموران پلیس زن با استفاده از باتوم با تجمع کنندگان درگیر شدند که عده ای به شدت آسیب دیدند.

تهران، دوشنبه ۲۲ خرداد ۱۳۸۵

[ بدون نام ] سه‌شنبه 23 خرداد‌ماه سال 1385 ساعت 06:22 ق.ظ















مازیار جمعه 26 خرداد‌ماه سال 1385 ساعت 10:51 ق.ظ

باز هم مانند ۲۷ سال پیش دارند مثل کنفرانس گوادالوپ مردم را قربانی سازش با شیطان بزرگ!! میکنند تا از کنترلشان خارج نشویم.
سفر خاویر سولانا نماینده ارشد سیاست خارجی اتحادیه اروپا به تهران، ملاقات وی در روز ۱۶ خرداد بامسئولین دولتی وتسلیم مجموعه ای از پیشنهادات گروه کشورهای (۵ +۱) یعنی فرانسه، انگلیس، آمریکا، روسیه و چین، پنج کشور عضو دائمی شورای امنیت، به علاوه آلمان برای حل و فصل مناقشه اتمی، آن هم درست یک روز پس از سخنان تهدید آمیز خامنه ای که اگر آمریکا ئی ها در باره ی ایران دست از پا خطا کنند، قطعا حرکت انرژی در منطقه به خطر خواهد افتاد! این مناقشه را به مرحله تازه تری وارد ساخت.
شش کشور یاد شده، ظاهرا برای پرهیز از مطرح شدن نقطه نظرهای ” نامناسبی“ که با روح این پیشنهادات مغایر باشد و موجب شود مقام های جمهوری اسلامی به جای پرداختن به اصل پیشنهادها، به تبعات ایجاد شده به واسطه طرح نقطه نظرهای ”نامناسب“ بپردازند، از انتشار علنی این پیشنهادها خودداری نموده وآن را به بعد از پاسخ رسمی جمهوری اسلامی محول کرده بودند. علی لاریجانی دبیر شورای عالی امنیت جمهوری اسلامی نیز پس از ملاقات و گفتگو باخاویر سولانا، با گفتن این که انتشار جزئیات پیشنهادهائی که هنوز مورد بررسی کامل قرار نگرفته است، اقدامی خارج از ادب دیپلماتیک است، دیپلماسی سری و گفتگوهای پشت پرده راتوجیه کرد.
هنوز جوهر کلمات و جملاتی از این دست که دیدار و گفتگوی مسئولین دولتی با سولانا ”مثبت“ و“سازنده“ بوده است واین که پیشنهادهای مربوطه در عین برخی ”ابهامات“، دارای ”عناصر مثبت“ است و یا سخنان دیگری مبنی برتعهد پیشنهاد دهندگان به ”حفظ حاکمیت سیاسی در ایران“ و تکذیب فوری شون مک کورمِک سخنگوی وزارت خارجه آمریکا در زمینه عدم ”تضمین امنیتی“ و این که ” این پیشنهاد ها شامل تضمین های امنیتی مبنی بر این که آمریکا متوسل به زور علیه ایران نخواهد شد، نمی شود“ بر صفحات روزنامه ها خشک نشده بود که یک شبکه خبرگزاری آمریکائی به نام اِی بی سی نیوز، ABC News) )، متن این پیشنهادات را منتشر کرد.
گرچه متن اصلی این پیشنهادات هنوز انتشار رسمی نیافته است، اما آنچه که در سایت اینترنتی شبکه تلویزیونی ABC News) ) انتشار یافت حاکی از یک نرمش تاکتیکی در برابر جمهوری اسلامی است. این پیشنهادات در برگیرنده اعطای یک رشته امتیازهای تجاری، ”حمایت فعال“ از برنامه های جمهوری اسلامی در زمینه تولید انرژی هسته ای غیرنظامی واعلام آمادگی گروه کشورهای (۵ +۱) برای اجرای پروژه های مشترکی در این زمینه ونیز برای گسترش و مدرنیزه کردن بخش گاز ونفت می باشد. در زمینه همکاری های منطقه ای نیز از ”ارتقای گفتگو وهمکاری میان کشورهای منطقه و دیگر کشورهای ذینفع با هدف ایجاد ارتباط وهمکاری در مسائل امنیتی مهم منطقه ای شامل تضمین هائی برای حفظ تمامیت ارضی وحاکمیت سیاسی“ نیز سخن گفته شده است. جمهوری اسلامی نیز در قبال این ها باید متعهد شود که همه ی فعالیت های مربوط به غنی سازی را تعلیق کند و از طریق همکاری با آژانس بین المللی انرژی اتمی به نگرانی ها و مسائل باقی مانده پاسخ دهد واجرای پروتکل الحاقی را از سر گیرد.
در پیشنهادات گروه کشورهای (۵ +۱) علاوه بر امتیازات ترغیبی برای متوقف ساختن غنی سازی، مجازات هائی نیز پیش بینی شده است که چنان چه جمهوری اسلامی حاضر به تعلیق غنی سازی اورانیوم نشود، آنها را به مرحله اجرا در آورند. از جمله این اقدامات احتمالی می توان به تحریم صدور کالا و فناوری مربوط به مسائل هسته ای، تحریم تسلیحاتی، مسدود کردن دارائی ها و ممنوعیت تبادل اقتصادی، ممنوعیت سرمایه گذاری، تعلیق همکاری فنی با آژانس بین المللی انرژی اتمی و . . . اشاره نمود.
این پیشنهادها، اگرچه در اساس متضمن منافع اقتصادی پیشنهاد دهندگان نیز هست، اما به طور آشکاری دربرگیرنده امتیازاتی به نفع جمهوری اسلامی است. به ویژه اگر که این مسئله رادر نظر بگیریم که پیش از ارجاع پرونده اتمی جمهوری اسلامی به شورای امنیت، جمهوری اسلامی باحربه ”مجازات“ های این ارگان پشت سر هم تهدید می شد.
صرف نظر از این که محتوای مجموعه پیشنهادهای شش کشور یاد شده دقیقا چه باشد و صرف نظر از اینکه این کشورها تا چه میزانی به طور واقعی و نه در حرف وهنگام تنظیم یک چند پیشنهاد، نظرگاه های مشتر کی به ویژه نسبت به مجازات های جمهوری اسلامی داشته باشند، اما نکته درخور توجه این است که در برخورد به مناقشه اتمی ایران، درحال حاضر نه تنها از درجه و شدت تهدیدها بخشا کاسته شده است واز به پیش کشیده شدن راه و روش های حاد و زور مدارانه تا حد امکان پرهیز می شود، بلکه به نحو محسوسی به راه های مسالمت آمیز و بر مذاکره وگفتگوی طرفین و قبل از همه مذاکره مستقیم آمریکا وجمهوری اسلامی تاکید می شود.
اگر ارجاع پرونده اتمی جمهوری اسلامی به شورای امنیت به معنی پایان دادن چانه زنی ها و مذاکرات فرسایشی میان اروپا و ایران بود، چنین به نظر می رسد که معضلات وموانع موجود برسر اتخاذ یک تصمیم جدی و واحد در این شورا، پرونده رادوباره به روی میز مذاکره کشانده است با این تفاوت که این بار طرف مذاکره جمهوری اسلامی نه فقط اروپا، بلکه در اساس آمریکاست. البته هم درجمهوری اسلامی وهم به ویژه در آمریکا اظهار نظرهائی درمخالفت بامذاکره مستقیم آمریکا وجمهوری اسلامی بر زبان رانده شده است و می شود، با این همه این اظهار نظرها در هر دو سو، نسبت به آنچه که در موافقت با این موضوع بیان شده است بسیار ناچیز است. علی رغم اظهارات مخالفت آمیز یا دوپهلو در این زمینه، دو طرف دارند راه های گفتگوی مستقیم را سبک سنگین و مسیر آن را هموار می کنند. به نظر می رسد که طرف غرب وآمریکا به این هم راضی می شوند که جمهوری اسلامی فعالیت های مربوط به غنی سازی اورانیوم راتنها تا زمانی که پیرامون پیشنهادها بحث می شود متوقف سازد. جمهوری اسلامی گرچه اعلام کرده است برای مذاکره پیش شرطی را نخواهد پذیرفت و بر ادامه فعالیت های هسته ای اصرارورزیده است اما اکنون درمیان دولت مردان از ”تعلیق انتخابی“ نیز سخن گفته می شود که به معنای ”تعلیق همه فعالیت ها“ نیست.
راست این است که گروه کشورهای (۵ +۱) در لحظه کنونی بیش از آن که به موفقیت طرح خود بیاندیشند، به مذاکره مستقیم میان آمریکا و جمهوری اسلامی دل بسته اند. مذاکره مستقیم آمریکا وایران در چشم آنها، می تواند دریچه ای به سمت برنامه های دراز مدت بگشاید واین، جوهر و هدف اصلی نهفته در پیشنهادهائی است که خاویر سولانا آن را به تهران برد. سولانا گفت: ”پیشنهاداتی که ما آورده ایم به ما اجازه خواهد داد که وارد یک سری مذاکرات بر اساس احترام و اعتماد متقابل بشویم.“
از درون جمهوری اسلامی نیز به آمریکا توصیه می شود ”استراتژی کار با ایران پیروز“ را در پیش بگیرد. محمد جواد لاریجانی یکی از طرفداران دو آتشه ارتباط و مذاکره با آمریکا می گوید درمقطع فتح فاو توسط ایران، برمبنای همین استراتژی وتصمیم شجاعانه ی ریگان، مک فارلین به ایران آمد. وی ضمن اشاره به همگرائی ایران وآمریکا در برخی زمینه ها می گوید جمهوری اسلامی در هر زمینه ای باید آماده مذاکره با آمریکا باشد. این مذاکرات که ”باب“ آن توسط نامه احمدی نژاد به جرج بوش گشوده شد، هم به نفع ایران وهم به نفع آمریکاست.
جمهوری اسلامی که از مذاکره و کشدارشدن آن استقبال می کند، از هم اکنون در تدارک آن است که پیشنهادات متقابلی به گروه کشورهای (۵ +۱) ارائه دهد.
گرچه اهداف استراتژیکی آمریکا از حضور وگسترش نفوذ خود در منطقه هیچ تغییری نکرده است، اما راه و روش های رسیدن به این استراتژی می تواند دچار تغییر شود. راهی که در افغانستان وعراق پیموده شد، نمی تواند به همان گونه در ایران پیموده شود. اگر تهدیدها و روش های قلدر مابانه آمریکا در رابطه با ایران تاکنون جواب نداده است واگر روش های ”ملایم تر“ و یا کم تر تهدید آمیز راه گشا باشد، چرا آمریکا باید از آن پرهیز کند؟ چرا آمریکا نباید از آن استقبال کند؟
آمریکا دنبال تحقق اهداف استراتژیک و دراز مدت خود است. کسب بازارهای منطقه و ایران، گسترش نفوذ سیاسی خود و در آوردن این بازار ها از دست اروپا و چین و روسیه، کنترل منابع نفتی از جمله اهداف استراتژیکی آمریکاست. جدال برسر مسائل هسته ای، تنها دستاویزی است برای دست یابی به این اهداف. اگر آمریکا برسر اهداف دراز مدت خود با اروپا وروسیه وچین یگانه نیست، اما بر سر مناقشه اتمی با جمهوری اسلامی ومتوقف ساختن غنی سازی اورانیوم توانسته است اروپا و تاحد زیادی، چین و روسیه را نیز با خود هماهنگ کند. مناقشه برسر مسائل هسته ای باجمهوری اسلامی درعین آن که بهانه ای برای توسعه طلبی آمریکاست، اکنون اما خود به معضلی تبدیل شده است و برای آن که اهداف استراتژیکی بیش از این به تعویق نیفتند، این معضل باید از سر راه برداشته شود. اگر تاکتیک مذاکره در خدمت اهداف استراتژیکی و دراز مدت است، پس آمریکا نمی تواند از آن چشم بپوشد. جریان مذاکره مستقیم آمریکا باجمهوری اسلامی، این امکان رادر اختیار آمریکا می گذارد تا ضمن وادار ساختن جمهوری اسلامی به پذیرش تصمیمات گروه کشورهای(۵ +۱)، چین و روسیه رانیز هر چه بیشتر از ایران دور و جدا سازد وراه را برای پیشروی بعدی بگشاید.
به هر رو علائم تغییر تاکتیک و روش آمریکا در قبال جمهوری اسلامی را می توان دید. هر چند این تاکتیک ازامروز تا فرداست وبه تداوم آن هیچ اطمینانی نیست. اما مذاکره، پایان راه نیست

محمد جمعه 26 خرداد‌ماه سال 1385 ساعت 11:55 ب.ظ

بهانه هسته ای، اوضاع انفجاری، و ......



از زمان اعلام از سرگیری فعالیتهای هسته ای توسط جمهوری اسلامی و واکنشهای تند اولیه اتحادیه اروپا و آمریکا دربرابر آن، تا به امروز شاهد موضعگیریها و برخوردهایی از جانب هر دو طرف بودیم که بیشتریادآور بازی موش و گربه است و ظاهرا دعوا آنقدرها که باید هسته ای نیست.

استدلالاتی مبنی بر "حق هر ملتی برای دستیابی به تکنولوژی هسته ای" که از طرف جمهوری اسلامی عنوان میشود و یا "تهدید امنیت و صلح بخاطر دستیابی رژیم تروریستی و غیر قابل اطمینانی مانند جمهوری اسلامی به سلاح اتمی" که از طرف آمریکا و اروپا بیان میشود، در واقع بحثهای گمراه کننده و انحرافی است که کاربردش بیشتر برای پوشاندن دلایل واقعی تنشهای موجود است. اما واقعا علت یا علل اصلی این بازی هسته ای چیست؟ آیا واقعا این فعالیتهای هسته ای جمهوری اسلامی هست که باعث نگرانی آمریکا و اتحادیه اروپا ست؟

پیش از این شاهد بودیم که آمریکا و متحدینش به بهانه واقعه 11 سپتامبر و با ادعای مقابله با تروریسم و ایجاد دمکراسی، افغانستان را به اشغال نظامی درآوردند. اما در واقع علت اصلی این تهاجم چیزی نبود به غیر از انتقال نفت کشورهای آسیای میانه از راه افغانستان و پاکستان به بازارهای جهانی سرمایه، به سر آمدن تاریخ مصرف رژیم آمریکا ساخته "طالبان" و گروه "سیا" پرورده "القاعده" بعنوان یک جریان حکومتی و شروع تاریخ مصرف آنها بعنوان بهانه ای برای همین جو پلیسی و سرکوب، لشگرکشی و اشغالگری که در دنیا حاکم کرده اند.

آمریکا و بریتانیا با تبلیغات دروغین و به بهانه در اختیار داشتن و تولید سلاحهای کشتار جمعی توسط رژیم بعثی صدام و ایجاد دمکراسی، عراق را مورد تجاوز و اشغال نظامی قرار دادند اما هدف واقعی از این اشغال در واقع حاکم کردن یک باند وابسته و نوکر حلقه به گوش آمریکایی برای بلعیدن منابع نفتی عراق، بجای روسها، فرانسویها و آلمانیها بود و به همین علت هم طبیعی بود که هیئت حاکمه های آلمان و فرانسه با آن مخالفت کردند و در آن شرکت نکردند. روسیه هم با توجه به دوره گذاری که طی میکرد و نیازش به سرمایه و تزریق مالی، تنها با گرفتن مقداری پول و بعضی امتیازات از آمریکا رضایت داد ( همان برخوردی که درجریان بحران بالکان و مسئله جنگ و تجزیه یوگسلاوی سابق کرد).

آمریکا، اروپا و از جمله اسرائیل از همان روزی که جمهوری اسلامی اقدام به شکستن مهر و موم و بازگشایی تاسیسات هسته ای کرد اعلام کردند (و البته هنوز هم میگویند) که "حاکمیت اسلامی، با ساخت سلاح اتمی چندین سال فاصله دارد". حتی زمانی که جمهوری اسلامی اعلام کرد که "غنی سازی اورانیوم را با موفقیت انجام داده و به جرگه کشورهای دارای فناوری هسته ای وارد شده است" بعضی مقامات بلند پایه آمریکائی درستی این ادعا را مورد شک و تردید قرار دادند. اما علیرغم این اظهار نظرها، جار و جنجال تبلیغاتی در مورد احتمال دستیابی ایران به سلاح اتمی بعنوان بهانه و توجیهی برای تجاوز نظامی، تحریم اقتصادی و یا تغییر رژیم در ایران همچنان ادامه داشت.

از یکطرف به تعویق افتادن چند باره التیماتوم های آمریکا و اروپا در مورد برخورد به حاکمین اسلامی، شکافهای بین کشورهای عضو شورای امنیت سازمان ملل و ناتوانی برای اتخاذ موضعی متحدانه، و ارائه پیشنهادی از جانب اروپائیها برای دادن امتیازاتی به حکومت اسلامی در برابر توقف برنامه های هسته ای، و از طرف دیگر ارسال نامه "احمدی نژاد" مسلمان به برادر مسیحی اش "جرج بوش"، اعلام دائمی صلح آمیز بودن فعالیتهای اتمی و تضمین بالا نبردن غنی سازی اورانیوم از میزان 5% توسط جمهوری اسلامی به نوعی نشان از آن دارد که صحبت از احتمال حمله نظامی بر اساس طرحهای مختلف و تحریم اقتصادی اینچنینی و آنچنانی، تنها به بهانه جلوگیری از دستیابی احتمالی رژیم به سلاح اتمی در آینده، نمیتواند کسی را قانع کند و دلایل پشت پرده جدی تری وجود دارد.

به هر حال شاهدیم که تمامی آن شاخ و شانه کشیدنهای هر دو طرف، بر اساس آخرین خبرها، منجر شده است به اعلام آمادگی هم حاکمین آمریکا و هم جمهوری اسلامی برای مذاکره مستقیم. و صد البته روشن است که در صورت انجام چنین مذاکراتی، فقط موضوع فعالیتهای هسته ای جمهوری اسلامی نخواهد بود که به بحث گذاشته خواهد شد.

در اصل آمریکا مدتها قبل از باصطلاح مناقشات هسته ای، ایران را یکی از محورهای شرارت اعلام کرده بود و گاه و بیگاه به مناسبتهای مختلف صحبت از انجام برخی تغییرات حکومتی میکرد، که بنوعی نشاندهنده این است که منافع پشت پرده آمریکا در برخورد با حکومت اسلامی ایران را در چارچوبه ای مهمتر و اساسی تر باید دید.

بطور کلی آمریکا، منافع بیشمار و مهمی صرفنظر از هر شرایطی در رابطه با ایران دارد و آنچه که طبیعتا تامین و تضمین کننده چنین منافعی خواهد بود، حاکمیت طبقات و باندهای ارتجاعی مشخصا تحت سیطره و نفوذ آمریکاست، حال چه به شکل سلطنتی یا اسلامی و یا حتی به شکل لیبرالی آن. اما در رابطه با نوع اسلامی آن اگرچه مناسبات میان آمریکا و جمهوری اسلامی از زمان بر سرکار آمدنش دوره های مختلفی را گذارانده است، ولی از نظر آمریکا، در این دوره مشخص این مناسبات بر اساس تز " نظم نوین جهانی" (که معنایی بجز دنیای یک قطبی تحت رهبری آمریکا بخصوص پس از فروپاشی شوروی ندارد) و همچنین "طرح خاورمیانه بزرگ" (یعنی تأمین سلطه بلامنازع آمریکا بر منابع نفتی و مواد خام، نیروی کار ارزان، بازار و موقعیت سوق الجیشی این منطقه مخصوصا بعد از پایان جنگ سرد از طریق تقسیم مجدد مناطق نفوذ سرمایه مالی در خاورمیانه بر اساس در اولویت قرار گرفتن منافع آمریکا، در اختیار گرفتن مناطقی که تا پیش از فروپاشی سیستم سرمایه داری دولتی شوروی جزء مناطق تحت نفوذ آن به شمار میرفتند و کنار زدن متحدین اروپایی و ژاپن) تنظیم میشود. به این ترتیب مسئله کلیدی برای هیئت حاکمه آمریکا این است که:

آیا جمهوری اسلامی (با همین ترکیبی که دارد) میتواند همان حاکمیتی باشد که منطبق با تز" نظم نوین جهانی" و بر اساس "طرح خاورمیانه بزرگ"، منافع آمریکا و در اصل امنیت سرمایه های مالی امپریالیستی آمریکا و متحدینش را در ایران تامین کند و نقش تعیین شده بر پایه خواستهای آمریکا در خاورمیانه را بازی کند؟ از نظر آمریکا، مهمترین مانع و نقطه ضعفی که جمهوری اسلامی در رابطه با اهداف فوق بویژه در شرایط کنونی دارد، چیست؟

در عین حال سران حکومت اسلامی نیز از منافع و دکترینهای آمریکا درمورد منطقه کاملا با اطلاع هستند. در نتیجه برای جمهوری اسلامی هم که نطفه اش در نشست سران کشورهای امپریالیست در گوادلوپ بسته شد مسئله کلیدی این است که: چگونه میتواند با توجه به خواستهای آمریکا، شرایط منطقه و اوضاع داخلی شایستگی خودش را بعنوان مناسب ترین آلترناتیو به حاکمیت آمریکا اثبات کند؟ چگونه میتواند نشان دهد که توانائی از سر راه برداشتن موانع و نقطه ضعفهایش برای هماهنگ شدن با مقاصد آمریکا را داراست؟ در رابطه با این نکات کلیدی است که باید فهمید و تحلیل کرد که چرا حاکمیت مرتجع اسلامی، در این شرایط که خود در داخل دچار بحران است، و با اینکه میدانست اقدام به از سرگیری فعالیتهای هسته ای چه جنجالی را در سطح بین المللی بپا میکند، باز هم اقدام به این کار کرد؟ چرا بر سر این موضوع تمامی جناحهای حاکمیت بطور نسبی متفق القول هستند؟

به هر رو ، در رابطه با مردم زحمتکش ایران، هدف خیمه شب بازی هسته ای چیزی نیست بجز تحریک احساسات کور باصطلاح "میهن پرستانه" و مشغول کردن آنها حول بحثهای سر کاری همچون "حق هر ملتی برای دستیابی به تکنولوژی هسته ای" یا "تهدید امنیت و صلح بخاطر دستیابی رژیم به سلاح اتمی"، دور کردن اذهان توده ها از مقاصد واقعی پس پرده این جنجالها، و از همه مهمتر و در واقع اصل قضیه، منحرف کردن توجه مردم از ترسی که دورنمای فراگیر، ....شدن مبارزاتشان، در دل مرتجعین انداخته است.

شاهین دوشنبه 26 تیر‌ماه سال 1385 ساعت 01:46 ق.ظ http://iran-malavan.tk

سلام بر وارش رحمت ...
حیف که همه نوشته های این رفیقمون حقیقتی تلخه ... واقعا از ویرانه های انزلی چه گذاشته اند ... ببار ای وارش که سخت دلتنگ بارانم ... ببار ...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد